۱۳۹۲ شهریور ۲۲, جمعه

آیا این یک جنایت نیست که خرافات و مسائل موهوم دینی را به عنوان حقیقت به خورد کودکان میدهند؟



کودکان نوجوان را با خرافات دین اسیر کردن، آن هم در سنی که مغز آنان پاک، و آماده پذیرش هر نوع مطالب زشت و یا زیباست. ایا جنایت نیست؟ آیا مطالب دینی که کوچکترین جنبه علمی ندارد، و بیشتر خرافات است، به کودکان آموختن، به جای کتاب های شعر و ادبیات بلند پایه پارسی، کار درستی است؟.
کودکان بسیار پاک تر و بی آلایش تر از آتند که درگیر مسائل دینی و فرایض موهوم الهی شوند.
کودکان ساده و زود باور و لج باز هستند، این جمله بدان معناست که وقتی شخصی به فرزند پنج ساله ی ما، از سفر محمّد با الاغش ” براق” به آسمان هفتم سخن بگوید و این دروغ شاخدار را جادو و معجزه ی الله بنامد، کودک به سادگی این موضوع را با جان و دل باور خواهد کرد و پس از آن حتّی اگر ما هر ساعت از شبانه روز را به صحبت کردن با کودک در این مورد که ” امکان ندارد کسی با الاغ به آسمان برود، چرا که الاغ اصلا توانایی پرواز ندارد” پبردازیم، بسیار سخت و غیر ممکن است که بتوانیم آن فکر مخدوش را از ذهن کودک بیرون کنیم.
این یک سوء استفاده از ذهن دست نخورده و بی آلایش کودکان است که مانند آینه تأثیر پذیر می باشد و تمیز و پاک کردن آن بسیار دشوار و تقریباً غیر ممکن است.  رژیم جنایت کار اسلامی برنامه دراز مدت در پیش دارد. در همه گردهمایی ها، و جمع کردن گروهی خردباخته و فرصت طلب همیشه خامنه ای دم از استمرار و پایندگی رژیم خود می زند و از کوردلان می خواهد در دوام و بقای آن بکوشند. به راستی خدشه کردن مغز و روان کودکان، با خرافات و آن چه آبشخور آخوند است، و موجب بقای او می شود، جنایت نیست؟.
مثالی که در بالا در مورد رفتن الاغ پیامبر به آسمان زده شد، تنها یک مثال کوچک بود، امّا اثرات اینگونه برخورد ها و رویداد ها در زندگی نوجوانی و جوانی کودک ما بسیار تاثیر گذار و سرنوشت ساز هستند.
از آن چه گفته شد، بی تردید نباید کودکان را در فضای مسموم خرافاتی و موهومات دینی رها کرد، باید همواره کنار آنان بود و اجازه نداد که افکاری از قبیل الله و جنّهم و بهشت و دیو و جن و فرشته و محرّم و حسن و حسین و رضا، حتّی به چند قدمی کودک ما نیز برسد. و این وظیفه پدر و مادر و بزرگتران است تا از سقوط کودکان خود در این گرداب متعفن و بی پایان آخوندی جلوگیری کنند.
وقتی که کودک ما به اندازه ای بالغ شد که توانایی تشخیص بد را از خوب و دروغ را از حقیقت و مزخرف و خرافات را از سخن راست و منطقی داشته باشد، آنگاه می توانیم او را آزاد بگذاریم تا ببیند، بشنود، بخواند، بسنجد و تصمیم بگیرد. آموزش دین در اروپا عموماً در دبیرستان است. آن هم آموزش همه ادیان در کنار هم، تا دانش آموز برداشتی از همه ادیان داشته باشد.
چنین کودکی با اینگونه روش آموزش و پرورش، تعصب خشک و به دور از منطق نخواهد داشت، هر سخنی را که از دهان هر یاوه گویی مثل آخوند بیرون بیاید را بدون اندیشیدن و سبک سنگین کردن، باور نخواهد کرد و نخواهد پذیرفت.
آینده این دختربچه به کجا می رسد؟ او یک فرهنگی خدمتگذار، یک پزشک با تجربه، و یا کارشناس مواد خوراکی خواهد شد؟ تجربه که این را نشان نمی دهد. تجربه می گوید که او در سن نوجوانی به یک آخوند فروخته شده، و همان ضعیفه ای خواهد شد که دین اسلام برای او به ارمغان آورده است.
همه ما شاهد این صحنه ی دردناک بوده ایم که پدر و مادر، چادر سپید گل گلی را سر دختر بچّه ی سه – چهار ساله ی خود کرده اند و دختر معصوم نیز، بی خبر از همه جا و بدون علم به اینکه در حال انجام چه کاری است و یا نماز و اسلام چیست و یا الله چه شخص جنایتکار و روان پریشی است، در حال سجده کردن و تقلید کردن از شخصی در حال نماز خواندن بود. یا کودکان را با پوشش عربی که به هیچ وجه با فرهنگ ما هم خوانی ندارد، آن ها را به اصطلاح به صورت کودکان لب تشنه در آورده اند که قرار است حضرت عباس برای آن ها آب بیاورد. آیا آموزش این همه خرافات که چندش آور بوده، وسوای آن که دوام و بقای آخوند را ضمانت می کند، و کودکان را دگم و یک دنده و مذهبی بدون اندیشه، و دنباله رو آخوند به به بار می آورد چیز دیگری هست؟.
یا اینکه به کودک یاد می دهند تا هنگام از زمین برخاستن، دستانش را به زانوانش زده و بگوید ” یا علی ” و یا بگوید ” یا الله ” ، کودک چه می داند که علی کیست و الله کجاست؟ او در ذهنش از این دو شخصیت آرام آرام، بت خواهد ساخت و روزی خواهد رسید که هیچکس قادر نخواهد بود تا حتّی یک کلمه نیز، در نزد او، نقد علی و یا الله را بکند.
یا که در ماه غم بار محرّم، لباس عربی تن کودک می کنند و نسبتش می دهند به علی اصغر و کودک نیز که بر سر دستان گرفته شده، شاهد عزاداری و گریه و زاری و بر سر و سینه کوبیدن مادر و اطرفیان خود است.
وادار کردن کودکان به نماز،آیا جنایت نیست؟ آیا نباید کودک به سن بالایی برسد که خود راجع به ادیان گوناگون مطالعه کند، و آن را می خواهد بر گزیند؟ آیا با این روش که مغز نوباوگان را پر از خرافات اسلام می کنند، حق انتخاب را از او نگرفته اند؟. آخر حقیقت اینست که اگر نوجوانی راجع به اسلام مطالعه کند، هرگز بدان تن در نخواهد داد.
این همه اندوه و ماتم و مشاهده ی سر و کلّه های خونین مردان بر اثر قمه و چاقو زدن بر سرشان و یا دیدن مردمانی که یک دست سیاه پوشیده اند و خود را با خاک و گل می پوشانند و یا شاهد جان دادن گوسفندان بی نوا و کشته شدن شان به آن طرز وحشیانه بودن، چه تاثیراتی می تواند در روح و افکار کودک داشته باشد؟
آیا قرار دادن کودک در چنین موقعیت هایی در سطح اجتماع، جنایت نیست و پدر و مادر کودک  که شریک این  جنایت ها هستند، نبایدباید مجازات شوند؟. اگر کودک را در چنین شرایطی که شاهد هرگونه خشونت و جنایت و افکار غم انگیز می باشد قرار دادن، کودک آزاری و جنایت نیست، پس  تعریف کودک آزاری چیست؟.
کودک آزاری به تعریف سازمان بهداشت جهانی
” کودک آزاری شامل رفتارهایی است که توسط افراد دیگرخصوصاً بزرگسالان نسبت به کودکان انجام می گیرد و به نوعی به سلامت جسمی و روانی کودکان آسیب می رساند.
کودک آزاری بنا به تعریف سازمان بهداشت جهانی، عبارت است از آسیب یا تهدید سلامت جسم و روان و یا سعادت و رفاه و بهزیستی کودک به دست والدین یا افراد دیگر که نسبت به او مسئول هستند. از این روی، با تعریف سازمان بهداشت جهانی،  هر انسان کمتر از ۱۸ سال ،کودک محسوب می شود.و از دیدگاه حقوقی کودک یا صغیر به کسی گفته می شود که از نظر سن به رشد جسمی و روانی لازم برای زندگی اجتماعی نرسیده باشد.
کودک نوزاد را اسیر هیولای دین کردن، جنایت است. چرا در کشورهای مسلمان آنقدر خشونت است؟ چرا آنقدر کشت و کشتار است؟. قتل های به اصطلاح ناموسی در کجا بیشتر است؟ عقب ماندگی و بی سوادی کدام یک از کشورها بیشتر است؟ اگر به همه این ها مراجعه کنید، سر از اسلام در می آورید. و بهترین آن هم در عربستان است. کشور جهل ، تاریکی، بی سوادی، شهوت و کشتن.
تعریف سازمان بهداشت جهانی، عبارت است از : «آسیب یا تهدید سلامت جسم و روان و یا سعادت و رفاه و بهزیستی کودک به دست والدین یا افراد دیگر که نسبت به او مسئول هستند”. حال به نظر شما خوانندگان گرامی، خوراندن مطالب دینی و تزریق خرافات به کودکی که قادر به تشخیص درست از ناردست نمی باشد، کودک آزاری محسوب نمی شود و شخص سرپرست سزاوار مجازات نیست؟.
باید کودکان را از همه ی اجتماعات مذهبی که در آن آخوند و یا آخوند صفت، مشغول فضله پراکنی و دروغ گفتن و تزریق خرافات می باشند، دور نگاه داشت تا کودک از آسیب های روحی و روانی در آتیه ی خویش، در امان بماند. پاز آن چه گفته شد نتیجه گرفته می شود که اگر ما، کودک های بی آلایش و پاک خویش را درگیر مسائل دینی و آموزه هایش کنیم، عملی است که با جنایت برابر است.
دانش و آموخته ی های کودک بسیار کم و ناچیز می باشد تا بخواهد مسلمان و یا مسیحی و یا یهودی و زرتشتی و بودایی و… نام بگیرد. از این روی ما باید بیاموزیم که خوشبختانه، همه ی کودکان جهان، فقط انسان هستند و تا زمانی که درگیر هیچ دینی نشده باشند، انسان نیز باقی خواهند ماند.
این را جلسات انس با قرآن برای کودکان در مسجد ولی عصر قم نامیده اند.  از این   جنایت  بزرگتر نیست که ذهن پاک نوجوان را با خرافات دینی، آنهم قرآن که کتابی پر از خشونت و سراپا دستور کشتن است، پر کرد. با این کار حق انتخاب جوا ن که دین خود را خود انتخاب کند، از میان برده اید.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر