۱۳۹۳ فروردین ۱۰, یکشنبه

اعدام‌بازی...

هدیه کارناوال دولت و والدین به کودکان

باید این سوال را از روشنفکران پرسید که برای تماشا نکردن اعدام از سوی مردم، در طول سالیان اجرای این مجازات در کشور چه کرده‌اند و اکنون نظام حاکم این فرهنگ را ترویج می‌کند چه نقشی را بازی می‌کنند؟
چهار کشور ایران، سومالی، کره شمالی و عربستان کشورهایی هستند که اکنون احکام مجازات از جمله قطع دست، حد(شلاق) و اعدام را در ملاعام اجرا می‌کنند. تفاوت اساسی ایران با این سه کشور در این است که ایران در سال ۱۳۵۴ میثاق بین‌المللی مدنی و سیاسی را امضا کرده و متعهد است که آنرا اجرا کند. در ماده‌ی ۶ میثاق بین‌المللی اولاً اعدام نوجوانان ممنوع شده، دوم این‌که اعدام در ملاء عام در منظر عمومی ممنوع شده است.اما ایران با وجود اینکه متعهد به اجرای مفاد این میثاق بین المللی است آن را زیر پا می‌گذارد.
شروع یک کارناوال
کارناوال دارد شروع می‌شود. گرگ و میش صبح است. حدود پنج صبح. دور تا دور میدان را با میله‌های آهنی جدا کرده اند. مردم دور تا دور میله‌ها تجمع کرده‌اند و همدیگر را هل می‌دهند. مردی با دوربین موبایلفیلم می‌گیرد. بقیه هم وسوسه می‌شوند. دادستان حکم دادگاه را قرائت می‌کند و سربازان نیروی انتظامی اجازه نمی‌دهند تجمع مردم به سمت وسط میدان کشیده شود. چشم‌های کوچکی هنوز خواب به چشم دارند و نظاره‌گر هستند. چشم‌های کوچک زیبایی که بیشتر از هر دوربین فیلمبرداری قادر به تصویر برداری و ذخیره ماجرا هستند. جرثقیل‌ها محکومان را به بالا می‌کشند تا همه مردم بهتر بتوانند صحنه را ببینند. هیجان و وحشت عجیبی میان جمعیت ایجاد می‌شود. هرکس از دریچه ی چشم خود به این مساله نگاه می‌کند. چشم‌های کوچک کودکانی هستند که نمی‌دانند چه اتفاقی در حال رخ دادن است. نمی‌دانند چرا بزرگتر‌ها تاب هایشان را به جرثقیل می‌بندند. اما می‌دانند که صبح به زور از رختخواب بلندشان کرده‌اند و به همراه پدر و مادرشان به جشنی رفته‌اند که بزرگتر‌ها مشتاقانه تماشا می‌کنند. بزرگترین قهرمان این نمایش محکومانی هستند که دارند بالای طناب دار تلو تلو می‌خورند.

نقش بازی در زندگی کودکان

بازی مهمترین عامل تربیتی و پرورشی در زمینه تامین بهداشت روانی کودک است و به عبارت دیگر بازی آموزشگاهی است در درون کودک. بازی در دوران کودکی سبب رشد عاطفی و ایجاد احساس شادی و نشاط در کودک می‌شود و بازی سالم می‌تواند عواطف منفی از قبیل ترس، اضطراب، نفرت و افسردگی را به شدت در کودک کاهش دهد.
بازی به عنوان مهمترین فعالیت کودک شناخته می‌شود و در همه جنبه‌های رشد کودک خصوصاً جنبه‌های بهداشتی و روانی موثر است. به خصوص بازی‌های جسمانی (حرکتی) که سبب چالاکی و افزایش مهارت حرکتی و رشد تقویت سیستم عصبی کودک می‌شود و به این طریق بر هوش کودک تاثیر فراوانی دارد. همچنین با بازی کردن، دقت کودک در انجام کارها افزایش می‌یابد.

به همراه بازی والدین هم نقش اساسی در تربیت و بالا بردن مهارت‌های کودکان ایفا می‌کنند. والدینی که در اندیشه پرورش فرزندانی دارای شخصیت سالم، نیرومند و متعادل هستند باید بطور جدی در فکر فراهم کردن زمینه مناسب برای رشد فکری کودکان خود باشند. بازی با سن و جنسیت کودک هم ارتباط مستقیم دارد و به هیج عنوان نمی‌توان از تقلید و الگوسازی کودکان از محیط اطراف برای خلق بازی‌هایی که ابداع می‌کند به سادگی گذشت.
 


صاحب نظران علوم رفتار انسان و جرم شناسان، بر این نظرند که پرخاشگری و لذت بردن از خشونت رفتاری است که ریشه در ذات و فطرت انسان دارد. پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت مکانیکی و هیدرولیکی است. به این شکل که به تدریج در شخص جمع شده و متراکم و فشرده می‌شود و باید این نیاز تخلیه شود. 
لورنز معتقد است اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیح مثلاً از طریق ورزش‌ها و بازی‌ها و یا در جشن‌ها و کارناوال‌ها تخلیه شود جنبه سازنده و مفید خواهد داشت. اما اگر به گونه‌ای مخرب تخلیه ‌شود ممکن است نتایجی از قبیل قتل، ضرب و شتم، تخریب و نظایر آن را در برداشته باشد و یا از تماشای این گونه رفتار شخص کیفور شده و ارضا گردد.

از نظر فروید پرخاش‌گری در انسان نماینده غریزه مرگ در مقابل غریزه زندگی و فعالیت است ، یعنی همچنان که غریزه زندگی مارا در جهت ارضای نیازها و حفظ حیات هدایت می‌کند غریزه مرگ به صورت پرخاشگری می‌کوشد به نابود کردن و تخریب کردن بپردازد. این غریزه چنانچه بتواند دیگران را نابود می‌کند و از بین می‌برد و اگر نتواند دیگران را هدف پرخاشگری و تخریب قرار دهد به جانب خود متوجه شده و به صورت خود آزاری و خودکشی جلوه‌گر می‌شود.
تقویت پرخاشگری به علت ضرر و زیان اجتماعی- فرهنگی
بعضی مواقع به علت جنگ یا عوامل دیگر پرخاشگری در جامعه تقویت می‌شود بدیهی است در چنین وضعیت پرخاشگری با فراوانی بیشتر در افکار با تخیلات و اعمال افراد آن جامعه مشاهده می‌شود چون جامعه به دلیل مقتضیات زمانی و مکانی خود پرورش آن را ضروری می‌داند. مشاهدات اجتماعی، مشاهده وقایع و اتفاقاتی که در جامعه رخ می‌دهد مانند درگیری‌های اجتماعی ،تبعیضات، بی‌عدالتی‌ها و محدودیت‌های اجتماعی.... سبب ایجاد خشم و پرخاشگری می‌شوند.
 
نقش رسانه‌های گروهی
از عوامل اجتماعی- فرهنگی دیگر که در پیدایش و تقویت پرخاشگری نقش دارند رسانه‌های گروهی به ویژه تلویزیون است. درجه تأثیر پذیری افراد از برنامه‌های تلویزیون به شرایط اجتماعی- اقتصادی و بسیاری از عوامل دیگر بستگی دارد. اثر فیلم‌های خشونت آمیز در ایجاد رفتار خشونت آمیز و پرخاشگرانه در مطالعات محققین مورد تائید قرار گرفته‌است. اینگونه است که در اکثر کشورها پخش فیلم‌های حاوی خشونت موکول به ساعاتی از شبانه روز می‌شود که کودکان در آن ساعات خواب هستند. از نقش اینترنت هم نمی‌توان به آسانی گذشت.
در راستای تحقیقات بیشتر با نیما نریمان دانشجوی علوم اعصاب شناختی در کینگز کالج لندن گفتگوی کوتاه تلفنی داشتم جواب ایشان در سوال من این بود که در معرض خشونت واقع شدن كودكان تاثيرى بسيار عميق و مخرب بر آينده آنها مى‌گذارد. اعدام در ملاعام با پیام و هدف دادن درس عبرت به مردم صورت مي‌گيرد در حاليكه اين در عمل هیچ گونه تاثیر مثبتی نه بر روى مردم و نه على الخصوص کودکان ندارد. نریمان در ادامه افزود: مشاهده و تجربه ى خشونت چه مستقیم و چه غیر مستقیم ( به عنوان مثال مشاهده صحنه ی کشتن یک انسان توسط انسانى دیگر) اثرات پیچیده و شدیدا مخربی بر روی شکل‌گیری شخصیت کودکان و آینده ی آنها دارد. در واقع بسیاری از کودکان حاضر در صحنه ى اعدام آن را به چشم یک بازی و صحنه ی تئاتر می‌بینند و در نتيجه برای درک و وارد شدن به دنیای بزرگترها و كشف مفاهيم دنياى اطرافشان بسيارى از آنها، آن را در بازيهاى نمادين خود نيز تقليد مى‌نمايند. در نهايت اكثر آنها بسادگى اين را باور کرده و مى‌پذيرند كه خشونتى سبوعانه و کشتن یک انسان می‌تواند بنوعى یک هنجار تلقی شود و در نتیجه، حساسيتشان نسبت به این موضوع را از دست می‌دهند و بدين سان بذر خشونت در وجودشان كاشته و نهادينه مى‌شود.
تحقیقات فراوانى که در سالیان گذشته در این زمینه انجام شده به روشنى نشان می‌دهد خشونت در كودكى تاثیرات منفی قابل ملاحظه اى را در بزرگسالى به همراه دارد. جرم شناسان ریشه‌ی اصلی بسیاری از جرم‌ها را در دوران کودکی مجرم جست و جو می‌کنند؛ در واقع يك هيچ كس قاتل به دنيا نمى‌آيد بلكه اين محيط (نحوه‌ى رفتار با كودك و تربيت و تجارب وى در محيط زندگى و اجتماعى) است كه مى‌تواند از يك فرد يك قاتل بسازد. نيما نريمان اين‌طور ادامه می‌دهد كه مغز مسوول شكل گيرى و كنترل تمامى رفتارهاى ماست و اين كار را اساسا بواسطه ى تعامل بين عوامل محيطى و وراثتى (ژن‌ها) انجام مى‌دهد و از اين جهت بى گمان نمى‌توان از نقش تعيين كننده محيط غافل شد چرا كه مى‌تواند بر روى ژنها (بطور مثال فعال شدن و يا خاموشى برخى ژنها) تاثير گذاشته و در نتيجه‌ى فعاليت يا عدم فعاليت اين ژن‌ها كاركردهاى مغز نيز تحت تاثير قرار گرفته و نهايتا رفتار و كاراكتر شخص تغيير مى‌كند.
وى به مطالعه اى كه در همين زمينه در انستيتو روانپزشكى لندن صورت گرفته اشاره مى‌كند كه در آن مشخص شد در صورتی که فرد در سالهای ابتدایی کودکى در معرض خشونت قرار بگیرد احتمال کاهش همدلی و بروز رفتارهای ضداجتماعی و بزهكارانه در آینده ی وی بمراتب بیشتر از سایرین خواهد بود و در عین حال در صورتی که این مساله همراه و همزمان با حضور یک ژن شناخته شده خاص و مرتبط با رفتارهای ضداجتماعی در آن فرد هم باشد این خطر به میزان بسیار قابل ملاحظه و چشمگیری افزایش خواهد یافت و فرد به احتمال بسيار بالايى در آينده رفتارهاى خشونت آميز و مجرمانه از خود نشان خواهد داد. در مجموع مشاهده ی این صحنه‌ها صرف نظر از اینکه از حافظه ی بسیاری از کودکان ( به شکل قابل درکی ) به راحتی پاک نمی‌شود و اثرات كابوس وار و طولانى مدت عاطفى و روانى فراوانى برايشان به همراه دارد بلكه مهم تر از آن و در عمل آموزش و بسط خشونت بعنوان يك ارزش و كاشتن بذرى از قساوت در ذهن و قلب پاك آنان است كه ماحصلش گريبان فرد و جامعه را در آتيه اى نزديك خواهد گرفت.
حکومت اسلامی ایران و رفتار دوگانه و جلوگیری از تخلیه هیجانات
این جمله آیت الله خمینی بسیار مشهور است:ما ملت گریه سیاسی هستیم. از پس تشکیل حکومت ایران سازو کار تبلیغاتی حکومت به نوعی بر اساس این جمله آیت الله خمینی شکل گرفته است. از برنامه‌های کودک اوایل دهه ۶۰ گرفته که همه بر اساس اشک در آوردن و سرکوب هیجانات دوران کودکی بوده و پخش سرودهایی که مرگ را به عنوانشهادت وعمل خوب برای کودکان ترویج می‌کرد وگسیل تعداد زیادی کودک سرباز به جبهه‌ها و افتخار به این موضوع که کودکان در شناسنامه هایشان دست می‌برند تا برای جنگ رهسپار شوند. ترویج برنامه‌های شهادت طلبانه در راس امور فرهنگی تمامی دولت هایی که در ایران بر سر کار امده‌اند قرار داشته است. 

جملگی دولت‌ها با تخلیه روانی افراد مشکل دارند و به حدی در این مهم بی تجربه‌اند که از برگزاری یک جشن بسیار کوچک به طور مثال برای استقبال از صعود تیم ملی به جام جهانی هم عاجز هستند. حتی هنوز هم در بسیاری از مواقع مردم از برپایی یک مهمانی و یا جشن عروسی بدون مزاحمت نیروهای نظام در امان نیستند. مسابقات ورزشی هیجان انگیز مانند بوکس و کشتی کچ و... از تلویزیون پخش نمی‌شود تا مبادا با دیدن این مسایل میل ذاتی انسان‌ها به دیدن خشونت ارضا شود.

پارادوکس رفتاری جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی ایران رفتاری متناقض از خود نشان می‌دهد. با توسل به قوانین اسلام، محکومین را در ملا عام به دار ‌مجازات می‌آویزند و از سوی دیگر به بهانه ی جلوگیری از خشونت از تخلیه معقول هیجانات افراد در جامعه جلوگیری می‌کنند. این سیاست یک بام و دو هوا جمهوری اسلامی به هیچ عنوان با هیچ یک از معیار‌های انسانی و حقوقی قابل توجیه نیست.

ترویج خشونت یا ایجاد ترس و اظطراب و سرکوب
نظام حاکم با ترویج خشونت، سعی در سرکوب و پیشبرد مقاصد خود برای کنترل جامعه دارد. این روش حتی با زدن ماسک‌های مختلف بر چهره ریاست جمهوری‌های مختلف هم عوض نمی‌شود. شاید بتوان گفت این مساله در دوران ریاست جمهوری خاتمی و روحانی نیز به شکل گسترده تری جریان داشته و دارد. از یک طرف با نشان دادن چهره‌ای متفاوت و زدن حرف‌های فریبنده از جمله گفتگوی تمدن‌ها و اعتدال دنیا را فریب داده و فشار را بر اپوزوسیون خارج از کشور افزون می‌کنند و از سوی دیگر به سرکوب و اعدام بیش از پیش می‌پردازند.
لازم به ذکر است که ایران به کنوانسیون‌ بین‌المللی «منشور جهانی حقوق بشر» پیوسته است، اگر مردم هم بخواهند نمی‌تواند شکنجه و خشونت در ملا عام را قانونی سازد. اعدام هم از جمله مواردی است که نباید در مورد آن نظرخواهی کرد و تصمیم در مورد آن را برعهده مردم گذاشت؛ آن‌چنان‌که در سایر قوانین جزایی نیز هرگز هیچ حکومتی از مردم نظرخواهی نکرده است و نمی‌کند.

کانون مدافعان حقوق بشر در بررسی‌ وضعیت حقوق بشر در ایران در بهمن‌ ماه ۱۳۹۲ چنین عنوان داشته است که قوانین خشن – اعدام و سنگسار و شلاق در ملا عام - خود باعث اشاعه خشونت شده و جامعه را ملتهب می‌سازند. این سازمان مردم نهاد همچنین با اشاره به اعدام ۴۲ نفر در ماه بهمن، از اجرای مجازات اعدام در ملاء عام انتقاد کرده است.

استفاده از مجازات‌های سالب حیات و خشونت بار فقط جنبه کیفری ندارد بلکه برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه نیز به کار می‌رود. از همین رو در برخی موارد اجرای حکم اعدام در ملاء عام و در ساعت‌های پر رفت و آمد شهری صورت می‌گیرد. صرف نظر از عادلانه نبودن دادرسی‌ها و عدم استقلال قضات در برابر فشار‌های نیروهای مختلف امنیتی و گروه‌های دیگر، اعدام در ملا عام می‌تواند پیامی سرشار از رعب و وحشت برای نظاره گران باشد که با کوچکترین اعتراض ممکن است به چنین سرنوشتی دچار شوند.

هدیه جمهوری اسلامی و دولت تدبیر و امید به کودکان
رواج پدیده اعدام بازی با تمام تنفر انگیز بودن و تاسف بار بودنش پدیده جدیدی از زمان شکل گیری جمهوری اسلامی نیست. تشکیل این حکومت با اعدام و خشونت همراه بوده و هست. هر چقدر هم ماسک‌های مختلف برای مجامع بین‌المللی بر چهره بزند باز دست از قتل و کشتار و ارعاب مردم بر نمی‌دارد.
این روز‌ها به شدت در شبکه‌های اجتماعی خبرهایی از اعدام بازی کودکان به گوش می‌رسد. انتشاراین اخبار، البته به دلیل فراگیر شدن اینترنت و دسترسی سریع به انتشار اخبار و هوشیار شدن مردم، با تلاش گروه‌های حامی حقوق بشر در مبارزه با اعدام، روزافزون شده و بیشتر به چشم می‌آید. لازم به ذکر است موارد زیادی از اعدام بازی کودکان پس از مشاهده‌ی صحنه‌های اعدام در شهرهای مختلف ایران گزارش شده است.


متاسفانه بسیاری از میادین کشور نام میدان اعدام را با خود یدک می‌کشند. ایجاد آثار برگشت ناپذیر اعدام در ملا عام سبب تخریب روحی و ایجاد ترس و رعب در کودکان می‌شود. به نحوی که بسیاری از کودکان تا مدت‌ها از گذشتن از محل هایی که در آن اعدام صورت گرفته ابا می‌کنند. به راستی این سوال پیش می‌آید که چقدر مردم و چه میزان حکومت در ایجاد این پدیده زشت اعدام بازی کودکان مقصرند؟ تا چه وقت باید اعدام در ملا عام ادامه داشته باشد ؟ آیا جلوگیری از این خشونت‌ها در هیاهوی فریبنده منشور حقوق شهروندی دولت روحانی هم جایی دارد؟
نکته‌ای که از آن غافل شده‌ایم نقش روشن‌فکران و هنرمندان در فرهنگ‌سازی برای مبارزه با اعدام در ملا عام و تماشای مراسم اعدام است. باید این سوال را از بسیاری از روشن‌فکران پرسید که چه فرهنگ‌سازی برای عدم تماشای اعدام در طول سالیان اجرای این مجازات در کشور کرده‌اید و اکنون که نظامی بر سر کار است که این فرهنگ را ترویج می‌کند چه نقشی را بازی می‌کنید؟

۱۳۹۳ فروردین ۹, شنبه

باردیگر فرزندانمان را در سفر راهیان گور به خاک و خون کشاندند آیا بازهم نشسته ایم؟

پیش گفتار

رژیم ضد انسانی ولایت فقیه که با منطق و استدلال از عهده افراد پا به سن گذاشته و تجربه دیده اجتماع بر نمی آید، مانند گرگ و درندگان دیگرکه به سراغ شکارهای نوپا و خردسال می روند، برای شستشوی مغزی و زهرپاشی و به کام خود درآوردن، شکار خود را از میان کودکان و جوانان ساده دل و زود باور بر می گزیند. راههای شستشوی مغزی این جوانان بدینگونه است:

۱- شستشوی مغزی در مدارس

ساده ترین و آسانترین راه شستشوی مغزی و گمراه کردن نونهالان کشور، تغییر کتابهای درسی، آموزش مطالب انحرافی از تاریخ، جغرافیا، وارونه جلوه دادن حقیقت های دین کشتارگر اسلام، مسخ و نادیده گرفتن تاریخ شکوفای ایران کهن، آموزش سرودها و گفته های دینی که فاقد هرگونه منش اسلامی و ویژگی های اخلاقی است، و مانند آن.
اتوبوسی به نام اتوبوس هوس در سفری مرگبار بنام  راهیان گور که بر اثر حیله و نیرنگ آخوند جنایتکار به کام مرگ کشیده شده و فرزندان ما از استان کرمان را در آتش ظلم و ستم رژیم ضد انسانی به خاک و خون کشانده است. نفرین بر آخوند و آخوند مسلک که چنین جنایاتی را بی پروا مرتکب می شود.

۲- سخنرانی برای جوانان

خامنه ای با شماری از آخوندهای حیله گر و هم جنایتکار مانند خودش، در گوشه و کنار هرشهر با برپایی مجالس اعم از جشن و سوگواری و یا به بهانه های دیگر دینی، افکار مسموم و ضد انسانی خود را به مغز دست نخورده و پاک جوانان تزریق می کنند وبه آسانی از فرشتگان و نیکو صفتانی بی آلایش و پاک، دیو و غول هایی بدقلب و خون آشام تبدیل می سازند. جوانان مسخ شده و تغییر بنیادی داده بسیجی که با از دست دادن انسانیت و پاکی، به حیواناتی درنده درآمده و در برابر ملت ایستاده اند، از این نمونه است.
شستشوی مغزی جوانان، راههای گوناگونی دارد. یکی از آن راهها، جمع کردن آنان با وعده و وعید و سخنرانی کردن و افکار بی آلایش و معصومانه آنان را دگرگون ساختن و دستخوش هوا و هوسرانی های خود قرار دادن است.
شستشوی مغزی جوانان، راههای گوناگونی دارد. یکی از آن راهها، جمع کردن آنان با وعده و وعید و سخنرانی کردن و افکار بی آلایش و معصومانه آنان را دگرگون ساختن و دستخوش هوا و هوسرانی های خود قرار دادن است.

۳-اردوهای گوناگون

تشکیل اردوهای مسافرتی مانند اردوهای تابستانی، اردوهای زیارتی، و مانند آن از این نمونه اند. هدف از این اردوها، فرستادن جوانان به سفر و در جایگاههایی است که رژیم به کمک مزدوران و جیره خواران خود بتواند در محیط های سربسته، دور از چشم پدر و مادران، و دور از دید هر روشنگر و یا انتقاد کننده ای، خرافات و افکار انحرافی خود را در مغز نوجوانان و جوانان جایگزین نموده، آنان از هر درست اندیشی و خردمندی جدا و کنار گذاشته شوند.
نمونه هایی چند از کشتار جوانان در سفر هوسرانی آخوند بنام راهیان نور را در این جدول می یابید. به هرحال، کار آخوند کشتن است، چه بر چوبه دار باشد، چه در تصادف بی مورد در جاده ها، و یا اعتیاد، خودکشی و دهها نمونه و مورد دیگر.

۴- راهیان نور

راهیان نور را که به درستی باید آن را راهیان گور نامید، یکی دیگر از اعمال جنایت کارانه رژیم است. رژیم با برنامه شیطانی خود هرساله دانش آموزان دختر را از شماری مدارس شهرهای گوناگون با اتوبوس های کهنه و فرسوده و با رانندگی افرادی بی صلاحیت و بدون کنترل، به منطقه جنگی خوزستان می فرستد تا با دروغ پردازی و شعبده بازی، منطقه های جنگ ۸ساله میان ایران و عراق را به دانش آموزان نشان دهد. جنگی که ساخته و پرداخته خمینی نابه کار بود و چند سد هزار از نوجوانان و جوانان چشم و گوش بسته کشورمان را به کام مرگ کشید و سرانجام با بالا کشیدن زهر خمینی و شکست و افتضاح فاحش و زیان های مالی فراوان با دیدگان اشکبار و حسرت دل مردم ایران پایان یافت.
هرساله در یک و یا چند شهر مردم جمع می شوند تا از عزیزان ازدست رفته و گل های پرپر شده خود به دلیل هوسرانی و برنامه پلید شستشوی مغزی آخوند، تشییع جنازه به عمل آورند. به راستی آیا دیوی سیه دل تر و خطرناکتر از آخوند در جهان وجود دارد؟. این بیشرفها، با بیرحمی و جنایت های خود، روی هیتلر و استالین را سفید کردند.

برداشت آخوند از راهیان گور

نتیجه و پیامد این سیاست ابلهانه رژیم، موجب گردیده که هرساله تعدادی از این اتوبوس های فرسوده، تصادف نموده و یا به دره پرت شود و شماری از دختران عزیز سرزمینمان را به کام مرگ کشاند. بردن این دانش آموزان ناآگاه بدون موافقت و رضایت خانواده آنان انجام می گیرد. به دانش آموزان وعده داده می شود که نمره درسی آنان را زیاد کنند و احتمالن بدانان قول استخدام پس از بازگشت (اگر بازگشتی در کار باشد) داده می شود.
فرستادن دختران جوان به اینگونه سفرهای مرگبار، از چند دیدگاه هدف های آخوند را تأمین می کند:
الف-آنان را شستشوی مغزی می دهد تا در برابر پدر و مادر خود ایستاده و به نفع رژیم با آنان به یک و دو گفتن پردازند.
ب- آنهایی که کاملن مسخ شده و تسلیم افکار شیطانی آخوند شوند، آمادگی آن را دارند که در آینده به لباس بسیجی درآمده و با رودر رویی ملت ایران، دست به هر خیانت و جنایتی بزنند. آنهایی که بر اثر تصادف اتوبوس قراضه و در میان آهن پاره ها جانشان را از دست دادند، گرچه خانواده خود را برای همیشه در سوگ و ماتم می گذارند، ولی از دیدگاه آخوند جنایتکار اهمیتی ندارد و بهشت دروغین در انتظار آنان است.
اینست پیامد هوسرانی آخوند. فرزندان ایران به دستور و خواست آخوند جنایتکار با اتوبوسهای فرسوده و رانندگانی بی انضباط راهی بیابان های خوزستان می شوند و در مسیر راه به دلیل های گوناگون چپ شدن اتوبوس، تصادف... به کام مرگ فرو می  روند. هرساله خانواده های بیشماری در کشورمان  به سوگ فرزندان خود می نشینند. همه برنامه ها به خواست و در راه هوسرانی آخوند انجام می گیرد.

تاریخچه جنایت راه گور رژیم

به راستی می توان گفت که فرستادن هرساله دانش آموزان بیگناه به سفر مرگبار مناطق جنگی، جنایت دیگری است که اثر شوم آن بر پیشانی هر آخوند فرومایه و ضد انسان نوشته می شود. خامنه ای در این جنایت هم مانند سدها جنایات پیش آمده دیگر شریک، و دستش به خون جوانان این کشور آلوده است. از چند سال پیش تا کنون، به شرح زیر با بلند پروازی آخوند فرزندان ما در تصادم و واژگونی اتوبوس های قراضه به خاک و خون کشیده شدند:
۱- تصادف یک دستگاه اتوبوس حامل کاروان راهیان نور در۲۵ اسفند ۱۳۸۶ که در جریان آن ۲۲ دانش آموز کشته شدند.
۲-ششم فروردین ۸۷ در جریان واژگون شدن یک اتوبوس دیگر راهیان نور، ۲۷ دانش آموز جان باختند.
۳- پانزدهم بهمن ۱۳۹۰، به دلیل تصادف یک اتوبوس دیگر راهیان نور دربروجرد جان ۳ دانش آموز را گرفت و۱۳ نفر دیگر زحمی شدند.
۴- مهر ۱۳۹۱ در جریان تصادف یک اتوبوس حامل دختران بروجنی، ۲۶ دانش آموز دختر کشته، و۲۳ دانش آموز دیگر زحمی شدند. ۵- روز سه‌شنبه، ۵ فروردین یک دستگاه اتوبوس راه گور که از استان کرمان عازم خوزستان و مناطق مصیبت زده جنگی خمینی بود، در محور طلائیه استان خوزستان بر اثرواژگونی به مرگ دست کم ۹ نفر و زخمی شدن بیش از ۳۰ نفر انجامید.
این چند فرتور گویای جنایتی بنام کاروان های راه نور است که چگونه رژیم ضد انسانی برای شستشوی مغزی و تبلیغات زهرآگین خود، فرزندان سرزمینمان را همه ساله به کام مرگ می کشاند و خانواده های بسیاری را در سوگ و ماتم می نشاند. نفرین و لعنت بر این رژیم ضد انسانی.

نکته پایانی:

از سالیانی پیش تا کنون، به دستور خامنه ای جنایتکار، با تشکیل سازمانی بنام “بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس” برای تبلیغات و شستشوی مغزی مردم ناآگاه ترتیب داده شده که علاوه بر هزینه هنگفت و سرسام آور و تحمیل بر بودجه کشور، موجب کشتار و زخمی شدن شمار زیادی از فرزندان ما، و سوگواری صدها خانواده می گردد و با وجود آن که این جنایات تاکنون هرسال تکرار می شود، بازهم آخوند ۵ تومانی به جای آن که از به خاک و خون کشیده شدن فرزندان ما ناراحت و نگران باشد و اظهار اندوه و تأسف کند از رو نرفته و با وقاحت و بیشرمی این سفرهای مرگبار را ضروی و خوب ارزیابی کرده است. به راستی نفرین و لعنت بر آخوند و نسل آخوند که این چنین بدقلب، جنایتکار، و بی حیا است.

۱۳۹۳ فروردین ۸, جمعه

جیش‌العدل: یک مرزبان دیگر را ۱۳ فروردین می‌کشیم

"جیش‌العدل" تهدید کرده در صورتی که حکومت ایران خواسته‌های این گروه را برآورده نکند، یکی دیگر از مرزبانان ربوده شده ایرانی را سیزدهم فروردین می‌کشد. این گروه سوم فروردین یکی از پنج گروگان ایرانی را کشت.
گروه موسوم به "جیش‌العدل" که خود را حامی حقوق اقلیت سنی‌مذهب بلوچ معرفی می‌کند ۱۷ بهمن ماه ۹۲ پنج سرباز مرزبانی ایران را در منطقه جکیگور شهرستان سرباز در جنوب سیستان و بلوچستان ربود و ظاهرا به خاک پاکستان انتقال داد.
این گروه سوم فرودین ماه اعلام کرد یکی از گروگان‌ها را "اعدام کرده" و اکنون تهدید می‌کند یکی دیگر از مرزبانان ربوده شده را ۱۳ فروردین به قتل می‌رساند.
ربایندگان مرزبانان ایرانی هشتم اسفند ماه در یک پیام توییتری تهدید کرده بودند به تلافی اعدام برادر یکی از اعضای گروه و به علت بی‌توجهی مسئولان ایران به خواسته‌هایشان یکی از گروگان‌ها را به مرگ محکوم کرده‌اند.
خودداری از تحویل جسد مرزبان کشته شده
در حالی‌که مقام‌های رسمی ایران در پایتخت از اظهار نظر صریح درباره کشته‌شدن یکی از گروگان‌ها خودداری کرده‌اند، مقام‌های محلی این خبر را موثق دانسته و استاندار استان سیستان و بلوچستان گفته است: «کشتن مرزبان ایرانی بی‌پاسخ نخواهد ماند
شبکه خبر روز پنج‌شنبه (۷ فروردین/ ۲۷ مارس) گزارش داد گروه "جیش‌العدل" تا کنون جسد سرباز کشته شده، جمشید دانایی‌فر را به ماموران ایرانی تحویل نداده و اعلام کرده که حاضر است این کار را در مقابل پس گرفتن جسد ۵۰ تن از افراد خود انجام دهد.
سرنوشت مرزبانان ایرانی که ظاهرا در خاک پاکستان نگهداری می‌شوند، حساسیت زیادی در میان ایرانیان فعال در شبکه‌های اجتماعی به وجود آورده است. آنان دولت و مسئولان را به کم‌کاری و دادن اطلاعات ضد و نقیض متهم می‌کنند.
افزایش تحرک دیپلماتیک ایران
با افزایش انتقادها، تحرک دیپلماتیک ایران برای پیگیری وضعیت مرزبانان ربوده شده توسط مقام‌های پاکستانی نیز افزایش یافته است.
روز چهارشنبه، ششم فروردین "یک منبع آگاه" به خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفت که وزارت خارجه جمهوری اسلامی با احضار سفیر پاکستان در تهران خواستار اقدام فوری این کشور برای شناسایی و دستگیری عاملان قتل یکی از مرزبانان ایرانی و آزادی دیگر گروگان‌ها شده است.
حسن روحانی، رئیس جمهور نیز شامگاه چهارشنبه در گفتگویی تلفنی با نخست وزیر پاکستان، نواز شریف خواستار اقدام جدی و فوری این کشور برای دستگیری ربایندگان مرزبانان ایرانی و آزادی گروگان‌ها شد.
روحانی هفتم فروردین در جریان سفر به کابل، برای شرکت در مراسم جشن جهانی نوروز، با همتای پاکستانی خود ملاقات و درباره نجات گروگان‌ها با او گفتگو کرد.
رئیس جمهوری اسلامی در بازگشت از سفر یک روزه به کابل و در فرودگاه مهرآباد به خبرنگاران گفت که رئیس‌جمهور پاکستان در این دیدار تاکید کرد که کشورش تمام تلاش خود را برای رهایی مرزبانان ایرانی انجام خواهد داد.
جلوگیری از تظاهرات مقابل سفارت پاکستان
همزمان با این سفر و انتشار خبر تهدید به قتل دومین گروگان ایرانی، تظاهرات اعتراض‌آمیزی در مقابل کنسولگری پاکستان در مشهد، و آنگونه که سایت خبری تابناک گزارش داده "با همراهی نیروی انتظامی" برگزار شد.

خبرگزاری مهر در گزارشی نوشت که نیروهای پلیس از تجمع‌کنندگان مقابل سفارت پاکستان "به دلیل نداشتن مجوز" خواست که متفرق شوند. سایت فعالان حقوق بشر در ایران (هرانا) به نقل از یکی از تجمع‌کنندگان گزارش داد که نیروهای امنیتی با باتوم به مردم حمله و آنها را متفرق کرد.قرار بود تجمع اعتراضی مشابهی نیز در تهران و مقابل سفارت پاکستان برگزار شود که بنا بر گزارش‌ها پلیس و یگان‌های ویژه نیروی انتظامی جلوی آن را گرفته‌اند.
سایت تابناک در روایت دیگری از این تجمع نوشت، روز گذشته (۶ فروردین) شماری از "فعالان مدنی" با انتشار فراخوانی در فضای مجازی از مردم خواستند برای اعتراض به گروگانگیری و قتل یک مرزبان ایرانی و "نقش دولت پاکستان و سازمان اطلاعات این کشور ... در ناامن کردن منطقه و حمایت پشت پرده از گروه‌های تروریستی" مقابل سفارت پاکستان گرد هم آیند.
به نوشته تابناک، امروز مقابل و اطراف سفارت پاکستان "مملو از مامورین ویژه نیروی انتظامی بود ... و با توجه به کیفیت نیروهای حاضر در صحنه، عملاً برگزاری تجمع اعتراضی به رفتار دولت پاکستان منتفی" شد.

۱۳۹۳ فروردین ۴, دوشنبه

پویشی در سخنرانی آغاز سال خامنه ای “آقای جنایتکار”


(چه کسی گمان می برد که این شیخ دوزاری پس از انقلاب به ثروتی بالغ بر 100 میلیارد دلار برسد؟)

رهبر ایران یک آخوند پامنبری گرانقیمت است!

هم میهنان گرامی، بهای منبر خامنه ای چند میلیارد دلار است؟.  آیا تا کنون به این فکر افتاده اید این آخوند دوزاری که امروز بر تخت کیانی نشسته است و دودمان پارسیان را بباد می دهد، ذره ای شرف و وجدان در سراسر وجود نحس و ضحاکی وی نیست، چقدر در سال می خورد تا بیاید این چرند و پرند را به نام و سر برگ “پیام نوروزی ” به خورد ملت عقب نگه داشته شده و بیچاره ی ایران بدهد و همراه باد در گلو سخن براند؟؟؟
ملت را پند دهد که کم بخورند و کم مصرف کنند تا آقا بتوانند نوروز هر سال در مشهد به سور چرانی و تفرّج شاهانه بپردازند.براستی شاهنشاهان ایران چنین دربار پرخرجی تا به امروز نداشتند که دربار این گدای پامنبری دیروز: سالانه بیش از ۲ میلیارد دلار تنها در بیت رهبری و سازمانهای درون آن به غیر از دزدی های همکاران و هم پالکی های این آخوند بی شرافت سوخته شده و یا از کشور خارج می گردد.

هزینه های دیگر

اگر هزینه بسیج و دیگر ارگانهای امنیتی خارج از بیت و ستاد این آقای جنایتکار را اضافه کنیم به رقم باورنکردنی ۷ میلیارد دلار هزینه در سال می رسیم! این هزینه ها شامل سفرها و محافظین آقا و خورد و خوراک گروهی بیش از ۱۰،۰۰۰ گرگ درنده  خوی در بیت می شود بعلاوه ریخت و پاشهای حدود یکسد هزار سگ وحشی و متجاوز (نگویید که ۱۰۰ با ص! است) که از تلویزیون و اثاث خانه شان سفارش بسیج است تا حتی مدرسه و بیمارستان ایشان هم از هزینه های بیت رهبر است. ۷ میلیارد دلار بودجه یک کشور است که در ایران گرگ زده و ملاخور شده شده است هزینه بیت آقا.

دزدیهای پسر آقای جنایتکار

این که  بیش از یک میلیون پوند خرج می کند که در لندن با هر کلکی که هست همسرش را بچه دار کنند! و بعد به ایران باز می گردد و نوه ی آقای جنایتکار بنام “علی” متولد می شود حتی در اسناد تایید شده ی ویکی لیکس هم آمده است که چگونه بچه دار شده است. پسر خامنه ای که به اقرار شهرام جزایری سالها پیش حدود یک میلیون دلار از شهرام جزایری رشوه قبول کرد، امروز خودش یک هیولای بی سر و ته شده است…
امروز مجتبی خامنه ای یک مافیای ۵۰ میلیارد دلاری است که در کنار حدود ۱۰۰ میلیارد دلار اموال پدرش تقریبا همه جا حضور دارد. از معاملات شکر و پورشه تا صادرات نفت وقیر و مس . فرماندهی بسیج رسما در اختیار نوکرانی چون طائب شهوتران است. به گزارش درون مقامات خود رژیم ،کنترل سگان بی لگام بسیج در اختیار مجتبی خامنه ای است که خلف پدر بودن را با کشتار مردم اثبات نمود.اما مردم بی خبر از همه جا می گویند: خانه ی آقا اجاره ای است و ایشان روی موکت می نشینند.
(کاخ سدّ لتیان یکی از دهها کاخ بزرگ خامنه ای که با پسرش مجتبی و درباریان به سورچرانی و تفرج می پردازند. تابستان مهمولا آقای جنایتکار اینجا هستند)

این رژیم بر پایه ی ریا و دروغ بنا شده است

رژیم آخوندی پایه و بنیادش بر مکر و حیله گذاشته شده است . ریا و تظاهر به تقوا ،تنها راه نان در آوردن در این سیستم است. هزاران جیره خوار رژیم پیشانی را داغ می کنند که جای مهر نماز داشته باشد و تقوا را با تظاهر نشان می دهند.دزدان و جانیان، لباس تقوا به تن و مهر نماز بر پیشانی دارند . آقایشان روی موکت می نشیند و خانه اش  اجاره ای است!
اما هواپیمای شخصی دارد و هزینه ضد گلوله کردن و نصب مهتابی در مینی بوس استقبال ایشان بیش از ۲۰۰ هزار دلار است!آقا هر سال به فقرا ۱۰ تا ۱۵ میلیون تومان صدقه می دهد و رسانه های رژیم با بوق و کرنا آن را اعلام می کنند. بمیرم واسه آقا که نان شب ندارد اما علی وار صدقه می دهد. روزی که آقا  ما را تنها بگذارد صف بزرگی از بسیجی ها و فاطمه سلطان ها درب منزل اجاره ای ایشان تشکیل می شود که همه ظرف شیر در دست دارند تا به “علی جنایتکار” بدهند شاید شفا پیدا نماید.
(اگر با دقت به این سخنرانی تاریخی دقت کنید،منظور طالقانی نه رضاشاه است و نه شاه فقید؛ منظور طالقانی از “کسی که وعده ی آب و نان و مسکن میدهد و با دروغ نان دین می خورد کسی نیست جز خمینی زباله)

پیامهای نوروزی خامنه ای پر از فخر فروشی و غرور

این آقای جنایتکار چنان امر بر او مشتبه شده که خود را عالم دهر و فخر زمان و یکه ی ژمان می پندارد. درحالیکه سالهاست کسی برای سخنان فخرآمیز و بی خرد وی ارزش و بهایی نمی گذارد و خودش هم می داند که اگر ملت زورشان رسیده بود، دودمان او و همه ی ملاهای رژیم اسلامی را بباد می دادند .
او و دور و بریهایش بسیار باید از سگان درگاه و بسیجیان جیره خوار سپاسگذار باشند که با ملت نبرد تن به تن کردند و با تفنگ سپاه و شیشه ی نوشابه ی کهریزک پیروز میدان شدند. عمامه اش نیفتاد که هیچ، روز بروز بزرگتر هم می شود . این عمامه کم کم دارد به بزرگی عمامه ی شاهان صفوی و عثمانی می رسد! خود را بزک می کند و با کمال بی شرمی و کژ اندیشی هر سال مردم بیچاره را به صرفه جویی دعوت می نماید و به ایشان می فهماند که سال آینده و سالهای پس از آن همه اش گرفتاری و فلاکت مردم است. تکته ی مثبت این پیامها در طول ۲۵ سال تنها بزرگ شدن عمامه ی آقاست!

بزرگترین راه کشتن یک فرد، کشتن او  در دل است

لازم نیست حتما خامنه ای را فیزیکی بکشیم. کافی است او را به حساب نیاوریم! فراموش کردن این مردک دزد و جانی سخت است ، اما به حساب نیاوردن سخنان سخیف و گزاف او کار سختی نیست.پولی که مردم از دست داده اند و زندگی هایی که این مرد جانی بباد داد و خانواده هایی که ذاغدار کرده و می کند هزینه ی کمی نیست.امروز، سخن از اقتصاد را کسی می گوید که دزدیهایش در مجامع جهانی آشکار است.
کسی که مافیای اقتصاد ایران در دستش است و مردم را با زور و رانت از چرخه ی اقتصاد بیرون کرد. کسی که سپاه پاسداران را در گوشه گوشه ی پایگاههای اقتصادی از گمرک گرفته تا صادرات و واردات کالا قرار داد و دستشان را باز گذاشت همین آقاست. این مردک همان کسی است که بنیادهای زیر نظرش بودجه ی سرّی دارند و در آمد ها و هزینه های شخصی و خانوادگی اش ، شاه فاسد تایلند را روسفید کرده است. اگر این آقا نبوذ شاه تایلند همچنان رکورددار ثروت بود ولی امروز به برکت خواب ملت ایران ثروتهای آقای جنایتکار  به بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار رسیده است.
(ای کاش بجای نشستن پای منبر آخوند مفت خور ،گاهی سخنان این پیر دانشمند ایرانی را گوش فرا دهیم)

مشکلات فرهنگی ایجاد شده توسط آقا!

آقای جنایتکار “خامنه ای”  با موسیقی دشمن است، چون روحانی است و امام صادقش موسیقی را نهی کرده. سالهاست که موسیقی ایران پسرفت کرده و خبری از بزرگانی چون شجریان و سدها بزرگ دیگر نیست.(۱۰۰ با “ص” نادرست است) نوای تار و ستار را باید در تلویزیون کشور آذربایجان شنید. تنبور و عود هم که در تلویزیون کردهای عراق و اعراب خلیج فارس است. ساز های ایرانی “قانون” و چنگ هم که سالهاست فراموش شده اند.
وای بر ما که فرهنگمان را آخوند پول پرست و شهوانی بباد داده است و ما همچنان در خوابیم. چامه سرایان و چهره گران هم در سانسور شدیدند. امروز بزرگترین گروه هنرمندان ایرانی در  خارج ایران فعّالند و این یک جنایت فرهنگی است. سینما و تئاتر هم که سالهاست با تیغ سانسور سرشان بریده شده است و چقدر قدر نشناسیم که بزرگانی چون بهرام بیضایی باید ترک میهن کنند. این رژیم  به رهبری ملایان سالهاست که تیشه را برداشته است و فرهنگ ما را تکه تکه کرده است. جسد پاره شه فرهنگمان را باید در کشورهای همسایه دنبال کنیم. وای برما. وای بر مایی که پیام نوروزی این آقا شماره اش بسوی ۳۰ می رود.
(این پیام نوروزی ایران است! درود به تاجیکها که فرهنگ باستانی را پاس داشته اند، آن هم با هفتاد سال فشار شوروی کمونیستی. درود بر تاجیکستان و مرگ بر جمهوری اسلامی)
 


۱۳۹۲ اسفند ۲۸, چهارشنبه

ستاد اجرایی مصادره اموال برای رهبری

نهادی های تحت امر رهبری

نهادهای زیر نظر رهبری به هیچ کسی پاسخگو نیستند جز رهبری نظام. علی رستگار به بررسی تعدادی از این نهادها می‌پردازد.

ستاد اجرایی فرمان امام، اموالی را با حکم دادگاه تصرف می‌کند و سپس می‌فروشد. این مجموعه که به هیچ نهادی پاسخ‌گو نیست، به یکی از کارتل‌های مالی بزرگ با ۹۵ میلیارد دلار ثروت تبدیل شده است.
ستاد اجرایی فرمان امام یک نهاد مهم اقتصادی و مالی زیر نظر رهبری است که جزو سازمان‌های عمومی غیردولتی است. این نهاد از  نظارت  سازمان بازرسی کل کشور و کلا نهاد‌های نظارتی  خارج است و گردش مالی  و منابع پولی‌اش نیز در بودجه عمومی در نظر گرفته  نمی‌شود  این نهاد هم‌چنین بازوی اجرایی قوه قضاییه در زمینه تملک و مصادره اموال است. این نهاد در سال ۱۳۶۸  و اواخر عمر آیت الله خمینی در راستای اجرای موضوع اصل ۴۹ قانون اساسی  تشکیل شد. اصل ۴۹ قانون اساسی می‌گوید: 
«دولت موظف است ثروت‌های ناشی از ربا، غصب، رشوه، اختلاس، سرقت، قمار، سواستفاده از موقوفات، سواستفاده از مقاطعه‌كاری‌ها و معاملات دولتی، فروش زمين‌های موات و مباحات اصلی، دایر كردن اماكن فساد و ساير موارد غير‌مشروع را گرفته و به صاحب حق رد كند و در صورت معلوم نبودن او به بيت المال بدهد.»
آیت الله خمینی یک سال مهلت داد تا اموال وابسته به صاحب منصبان رژیم گذشته شناسایی شده و در اختیار این ستاد قرار بگیرد.
خامنه‌ای در سال ۱۳۷۰ با صدور فرمانی به ستاد اختیار داد تا علاوه بر مصادره اموال وابستگان طاغوت، دارایی‌های  یهودیان و بهائیان، دیگر اقلیت‌های مهاجر و مسلمانان مهاجر، را که اموال‌شان  بدون وکیل یا نماینده برای سرپرستی  رها شده است،  را نیز تصرف کنند. بنابراین از این مقطع به بعد ماموریت و حوزه فعالیت‌های این نهاد گسترش زیادی پیدا کرد. در ادامه تصرف اموال مجهول‌المالک و یا کسانی که ورثه ندارند و دارایی آن‌ها بدون صاحب رها شده است نیز به حوزه کاری این نهاد اضافه گشت. 
هم‌چنین مسوولین این ستاد مدعی هستند که اصل ۴۵ قانون اساسی و اختیارات ولی فقیه نیز از موضوعات فعالیت آن‌ها است. اصل ۴۵ می‌گوید انفال‏ و ثروتهای عمومی‏ از قبيل‏ زمين‌های موات‏ يا رها شده‏، معادن‏، درياها، درياچه‌ها‏، رودخانه‏‌ها و ساير آب‌های‏ عمومی‏، كوه‏‌ها، دره‏‌ها، جنگل‌ها، نی‌زارها، بيشه‏‌های‏ طبيعی، مراتعی‏ كه‏ حريم‏ نيست‏، ارث‏ بدون‏ وارث‏، و اموال‏ مجهول‏ المالك‏ و اموال‏ عمومی‏ كه‏ از غاصبين‏ مسترد می‌شود، در اختيار حكومت‏ اسلامی‏ است‏. ولی این اصل اشاره نمی‌کند که این اموال باید در اختیار ولی فقیه قرار بگیرد. 
در سال ۱۳۸۷ اصلاحاتی در ستاد اجرایی فرمان امام حاصل شد و قرار شد این نهاد از اندوخته‌های خود برای سرمایه‌گذاری استفاده کند لذا گروه اقتصادی  برای این نهاد تشکیل شد و این گروه دارای پنج زير مجموعه شامل ساختمان، ICT، نفت و انرژی، صنعتی و مالی است. هم‌چنین در این نهاد نزدیک به صد نفر فقط در حوزه سیاست‌گزاری و نظارت فعالیت می‌کنند. در تمامی استان‌ها شعبه و دفتر دارد. مسوولیت  دفتر هر استان از سوی رییس ستاد انتخاب می‌شود.
این ستاد مشاوران زیادی دارد. هم‌چنین بنیاد برکت از زیر مجموعه‌های آن است که  وظيفه محروميت‌زدايی و توانمند سازی مناطق كمتر توسعه يافته را بر عهده دارد.
در مجموع حوزه های فعالیت ستاد اجرایی فرمان امام را می‌توان در موارد زیر بر شمرد: البته ستاد ضابط  قوه قضاییه است. تملک و انتقال سرپرستی توسط محاکم دادگستری صورت می‌گیرد. اما طبق بخش‌نامه  ۱۰۰/۲۵۰۸۱/۹۰۰۰ قوه قضاییه که در زمان ریاست سید محمود شاهرودی ابلاغ شد احکام مصادره‌ها به نام ستاد فرمان اجرایی امام صادر می‌شود. هم‌چنین این سازمان می‌تواند در تمامی مراحل دادرسی وارد شود.

  • شناسایی و تملک اموال صاحب منصبان رژیم گذشته، یهودیان و اقلیت‌های مذهبی مهاجر  
  • تصرف اموال عمومی  اعم از  زمین‌های موات، معادن و جنگل‌ها و... که متولی ندارند
  • در اختیار گرفتن اموالی که صاحب ندارد و یا استرداد اموال نا‌مشروع و یا غصب شده که مدعی خصوصی ندارد
  • فعالیت‌های گسترده اقتصادی 
  • فروش املاک تصرف شده 
  • مصادره اموال مخالفین جمهوری اسلامی در داخل و یا خارج از کشور  و یا کسانی که پرونده‌های امنیتی دارند

اکنون این نهاد به یکی از کارتل‌های مالی بزرگ تبدیل گشته و ثروت آن اخیرا ۹۵ میلیارد دلار ارزیابی شده است.
بعد از بنیاد مستضعفان و سپاه پاسداران، این نهاد ثروتمند‌ترین بنیاد تحت نظر رهبری است. ستاد اجرایی فرمان امام در عرصه اقتصادی به شدت فعال است. این ستاد می‌خواست در مزایده مخابرات وارد شود که پس از بالا گرفتن انتقادها عقب نشست اما به عنوان شریک با شرکت  اعتماد مبین برنده مزایده تصدی‌گری مخابرات شد. هم‌چنین این ستاد یکی از بزرگ‌ترین زمین‌داران ایران است و زمین‌های در اختیارش به حدود ۵ میلیون متر مربع بر آورد می‌شود.
هم‌چنین در سال ۱۳۸۸ نزدیک به ۱۰۰۰ میلیارد تومان از اموال آستانه حضرت عبدالعظیم شهر ری با حکم خامنه‌ای در اختیار این سازمان قرار گرفت. این نهاد ۱۶ درصد سهام بانك پارسيان، ۱۵ درصد سهام بيمه ملت، ۱۱ درصد سهام بانك كار آفرين، پنج درصد سهام ايران خودرو و...  را به ارزش ۸۰۰ میلیارد تومان در اختیار دارد. هم‌چنین در سال‌های گذشته یک  پروژه ساختمان‌سازی  به وسعت  میلیون‌ها متر مربع را اجرا کرده است. تغيير تكنولوژی ساخت، حذف واسطه‌ها و دعوت مستقيم از سرمايه‌گذاران، توليد انبوه مسكن، ساخت پالايشگاه و... از اهداف مهم فعالیت‌های اقتصادی این سازمان برای آینده است.
 شیوع بالای فساد بخصوص در نحوه فروش اموال حتی باعث اعتراضات زیادی در بخشی از نیروهای نظام شده است. معمولا ساختمان‌های متعلق به این سازمان به قیمت‌های پایین و به صورت مدت‌دار به کارمندان و یا نیروهای نزدیک فروخته می‌شود. هم‌چنین بر خلاف ادعاهای مسوولین ستاد، نزدیک به  نیمی از اموالش ستاد از محل تصرف اموال وابستگان به رژیم گذشته کسب شده است. این ستاد در زمینه استرداد اموال نامشروع اقدامی نکرده است. 
البته مسوولین ستاد این ادعا‌ها را رد می‌کنند و می‌گویند خدمات زیادی به بخش‌های محروم جامعه اعم از تهیه مسکن ارزان، کمک‌های نقدی، سرمایه‌گذاری و اشتغال‌زایی انجام داده‌اند و ۹۰ درصد معاملات آن‌ها از طریق مزایده صورت گرفته است. 
این ستاد قدرت مالی بالایی در اختیار خامنه‌ای می‌گذارد که تحت هیچ  نظارت دولتی نیز نیست و وی می‌تواند با فراغ بال هر جا تشخیص داد این سرمایه‌ها را خرج نماید. شایعه است که وی از این محل، مبالغ و هدایایی را در اختیار شخصیت های وفادار به خود قرار می‌دهد.  
روال کاری این نهاد بدین‌گونه است که خامنه‌ای، هیات امنای این ستاد را تعیین می‌کند. آنها فردی را برای ریاست معرفی می‌کنند و خامنه‌ای برای وی حکم ریاست صادر می‌نماید. خامنه‌ای هم‌چنین اختیار عزل و پذیرش استعفای ریاست را نیز دارد. 
محمد شریعتمداری، محمد جواد  ایروانی، سید مصطفی خامنه‌ای (پسر ارشد خامنه‌ای) از اعضای هیات امنا و شورای مدیریتی این ستاد بوده‌اند.
محمد جواد ایروانی برای ده سال ( ۸۶-۷۶ ) رییس ستاد اجرایی بود اما در  سال ۱۳۸۶ استعفا داده و محمد مخبر جای‌گزین وی شد.  ایروانی وزیر سابق اقتصاد در کابینه موسوی و قائم مقام وزیر جهاد سازندگی در کابینه هاشمی رفسنجانی بود. او در حال حاضر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است. ایروانی از چهره‌های نزدیک به جمعیت موتلفه اسلامی است. 
محمد مخبر رییس کنونی دکترای مدیریت دارد و از نزدیکان سید علی خامنه‌ای است. او فعالیت‌هایش را  در بنیاد مستضعفان آغاز کرد. سپس  در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد به وزارت مخابرات رفت. پروژه ایرانسل تحت مدیریت وی اجرا گشت. مخبر چندان شخصیت شناخته شده‌ای نیست. او به دلیل مشارکت در فعالیت‌های هسته‌ای ایران در لیست تحریم اتحادیه اروپا قرار دارد.
از دیگر افراد فعال در ستاد می‌توان به جلیل بشارتی اشاره کرد. او به مدت ۲۶ سال مسوولیت ریاست مرکز توسعه روستایی و مناطق محروم کشور نهاد رياست جمهوری را بر عهده داشت و در سال ۱۳۹۱ بازنشسته شد.
عارف نوروزی مدیر سازمان سازمان اموال و املاک ستاد اجرایی فرمان امام  از دیگر چهره‌های مهم این سازمان است. او عضو هیات مدیره بانک پارسیان و همچنین هیات مدیره ایران خود رو نیز است.

۱۳۹۲ اسفند ۱۴, چهارشنبه

سایه‌ی اعدام بر روی هم‌جنس‌گرایان در ایران

هم‌جنس‌گرایی و حکم اعدام به جرم لواط

نگاه قانون‌گذار منطبق بر فقه شیعه است و تفاوتی بین تجاوز و رضایت طرفین در ایجاد ارتباط قایل نشده است و به هیچ عنوان نگاه پزشکی، علمی و روان‌شناسی روز دنیا در رابطه با مقوله هم‌جنس‌گرایی در مردان وجود ندارد.

پیش‌گفتار:
سیاست‌های رسمی و حتی غیررسمی دولت های متعدد در عمر سی و پنج ساله‌ی جمهوری اسلامی همیشه با انکار و چشم‌پوشی از وجودهم‌جنس‌گرایان همراه بوده استهم‌جنس‌گرایان در ایران چاره‌ای جز سکوت نداشته‌اند، از جامعه مخفی و منزوی شده‌اند، در اکثر موارد به آن‌چه که خواست خانواده و جامعه بود، تظاهر کرده و گاهی با جراحی هویت و گرایش طبیعی جنسی خود را سرکوب نموده‌اندسیستم قضایی ایران هم‌جنس‌گرایان را منحرف و مجرم می‌داند و مجازات برای این افراد بر اساس قانون مجازات اسلامی، مرگ است.
سوال این‌جاست که آیا به رسمت شناخته شدن هویت و گرایش‌های جنسی مختلف در دولت حسن روحانی جای‌گاهی دارد؟ آیا ادامه‌ی سیاست‌های قبلی در راستای سرکوب و اعدام هم‌جنس‌گرایان راهی از پیش خواهد برد؟ چرا دولت جدید از یک سو در مقابل خبر سواستفاده‌های جنسی از کودکان و نوجوانان در برخی مدارس فوتبال سکوت پیشه کرده و از سوی دیگر به جای تلاش برای کنترل پدوفیلیاسواستفاده‌ی جنسی از کودکانبا پرهیز از اعلام موضع شفاف در زمینه‌ی هم‌جنس‌گرایی به نوعی سیاست سرکوب‌آمیز موجود را تأیید می‌کند؟

هم‌جنس‌گرایی
همجنس‌گرایی یا «دگرباشی»، به گرایش‌های عاطفی، روانی و جسمی مردان نسبت به یکدیگر و زنان به یکدیگر گفته می‌شودواژه‌ی «گی» Gayاز حدود ۱۹۲۰ در میان هم‌جنس‌گرایان آمریکا رواج یافتدر اکثر ایالت‌های  آمریکا مانند کالیفرنیا هم‌جنس‌گرایان دارای مشروعیت هستنداکثر کشورهای اروپا یا حقوق هم‌جنس‌گرایان را به رسمیت شناخته‌اند یا در حال به رسمیت شناختن حقوق قانونی هم‌جنس‌گرایان هستند.
در ایران، اکثریت قاطع دادرسی‌ها، محکومیت‌ها و اعدام‌های گزارش شده در مورد هم‌جنس‌گرایان، مربوط به پسران یا مردانی است که به لواط متهم شده‌اندتشخیص این‌که آیا افرادی که به اعمال هم‌جنسگرایانه متهم و اعدام شده‌اند، در حقیقت اعضا اقلیت‌های جنسی ایران بوده‌اند یا خیر بسیار دشوار استتأیید میزان وقوع اعدامهای مربوط به عمل هم‌جنسگرایی نیز به همان اندازه مشکل استایرانی‌هایی که به «جرم» لواط محکوم و اعدام شده‌اند، به ندرت تنهابه همین یک جرم متهم شده بوده‌انددر بسیاری از موارد دادگاه آن‌ها را به جرائم دیگر نیز متهم نموده که برخی از آن‌ها مجازات مرگ به همراه داشته استبدون تجزیه و تحلیل مورد به مورد، غالباً نمی‌توان دانست که در چه مواردی دادگاه افراد را به علت گرایش جنسی یا هویت جنسیتی‌شان به اعدام متهم نموده استبرای مثال در چندین مورد قابل توجه مجازات مرگ در طول دهه گذشته دولت متهمین را به انواع مختلفی از جرایم جنسی که مجازات مرگ داشته اند، از قبیل لواط، زنای محصنه، یا تجاوز، متهم نموده استحداقل در برخی از این موارد، دادستان‌های ایرانی در رونددادرسی موارد سیاسی، اتهامات اخلاقی یا جنسی جدی علیه متهمین وارد کرده‌اند.
امتناع دولت‌مردان از پذیرش وجود هم‌جنس‌‌گرایی در ایران
دولت‌مردان اطلاعات دقیق و کامل در باره تعداد افراد محکوم به اعدام در ایران را منتشر نمی‌کنند و وضعیت قانونی بسیاری از افراد ماه‌ها و گاهی سال ها مبهم باقی می‌ماندفقدانِ اطلاعات را نه تنها دسترسی محدود خانواده یا وکلا به شخص محکوم، بلکه تناقض بین اظهارات شاخه‌های مختلف حکومت، و نیز بین مسوولان محلی و مرکزی بدتر می‌کند.به نظرمی‌رسد دولت در بعضی موارد شاید به عمد، و با مقاصد سیاسی و برای آزمایش کردن واکنش جامعه بین المللی، اغتشاش آفرینی می‌کند.
به تکرار دیده شده دولت‌مردان ایرانی در پاسخ به سوالات این چنینی درباره ی هم‌جنس‌گرایان به طور صریح انکارکرده و یا از اعلام این‌که مجازات این افراد در کشور اعدام است، ابایی نداشته‌اند.
موارد محدود صراحت در اعلام اعدام هم‌جنس‌گرایان
مدیرروابط عمومی دادگستری گیلان دیروز اعلام کرد که دومرد ۲۸  و ۳۰ ساله درزندان مرکزی رشت اعدام شدند.
وی جرم این نفر را اعمال خلاف شرع اعلام کرد که از نظر حقوقی معنای گسترده مجرمانه دارد. انجام عمل خلاف شرع یک عنوان مجرمانه‌ی کلی است که هر نوع رفتار غیرقانونی در اسلام را شامل می‌شود و به طور کلی علت اعدام در این‌گونه موارد به صراحت اعلام نمی‌شود.

یکی از معدود مواردی که اتهام افراد اعدام شده به صراحت هم‌جنس‌گرایی اعلام شد اعدام سه مرد هم‌جنس‌گرا در شهریور ماه سال ۹۰ بودروابط عمومی دادگستری استان خوزستان، پس از به دار آویخته شدن این سه نفر در اهواز، مستند قانونی این حکم را مواد ۱۰۸ و ۱۱۰ قانون مجازات اسلامی (مصوب ۱۳۷۵ ) دانستماده ۱۰۸ قانون مجازات اسلامی تعریف لواط است و ماده ۱۱۰ می‌گوید که «حد لواط در صورت دخول قتل است
پیش از آن نیز در ۲۲ آبان ۱۳۸۴ روزنامه کیهان از اعدام دو مرد به نام‌های مختارن. (۲۴ سالهو علیالف. (۲۵ ساله)در میدان شهید باهنر شهر گرگان در ملا عام خبر داد و جرم آن‌ها را لواط عنوان کرد.
مورد دیگر مربوط به صدور حکم اعدام برای روابط آزادانه هم‌جنس‌گرایانه در اسفند ۱۳۸۳ استروزنامه اعتماد در تاریخ ۲۵ اسفند آن سال نوشت که دادگاه کیفری تهران پس از کشف نوار ویدیویی که حاوی ارتباط جنسی دو مرد با یکدیگر بود، آن‌ها را محکوم به مرگ کردبا این حال پس از صدور این حکم، هیچ گزارشی مبنی بر اجرای این حکم منتشر نشد.
به حکم شعبه ١٢ دادگاه کیفری یک همدان سه تن از اشرار با سابقه نهاوند به جرم انجام عمل لواط توسط شمشیر گردن زده شدندبه گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی حکم صادره پس از تأیید دیوان‌عالی کشور در میدان اورزمان نهاوند در حضور هزاران تن از اهالی منطقه به مرحله اجرا درآمد و مجرمین پس از تحمل ٨٠ ضربه شلاق، اعدام شدند.

نگاه رییس انجمن علمی مددکاران اجتماعی به مقوله هم‌جنس‌گرایی
مصطفی اقليما ریيس انجمن علمي مددكاران اجتماعی ايران به نقل از سایت انتخاب می‌گويد: «اين‌ها عوارض جامعه‌ای  است كه در آن محدوديت وجود دارد و آموزش های صحيح درباره مسائل جنسی به كودكان داده نمی‌شود و صحبت كردن درباره مسائل جنسی تابو است
اقليما می‌گويد: «وقتي نوجوانان اين جامعه به سن بلوغ می‌رسند، براي برطرف كردن نياز جنسی خود به سراغ پسر بچه‌های كوچكتر می‌روند كه دم دست و بدون دردسر هستند.» آمار رسمی می‌گوید که لواط و تجاوز جنسی به مردان بيشتر از تجاوز جنسی به زنان است. اقلیما هم‌چنین می‌گوید: «در جامعه به دليل نگرش مردسالارانه هميشه بحث تجاوز به زنان پررنگ جلوه داده می‌شودبه عنوان مثال بحث درباره دختران فراری زياد است و اگر دختری شب در خيابان بماند بلافاصله با او برخورد می‌شوددر حالی‌كه پسران فراری هم در جامعه زياد هستند و حتی شب ها در خيابان می‌خوابندقطعا اين پسران به مسيرهای منحرفی كشيده می‌شوند كه يكي از آن‌ها همين عمل لواط است
نظر فقه اسلام (شیعهدر ارتباط با لواط و هم‌جنس‌گرایی در مردان
برای جلوگیری از شیوع فحشا و پاک شدن کسانی که مرتکب گناهان کبیره (لواط و زنامی‌شوند مجازات‌های سختی در نظر گرفته استحمّاد بن عثمان می‌گویدبه امام صادق(ععرض کردممردى با مرد دیگر عمل فحشا انجام داد حکمش چیست؟ فرموداگر داراى همسر باشد حکمش کشتن است، و اگر محصن نیست یک صد تازیانه، عرض کردم:حکم مفعول چیست؟ فرمودباید کشته شود چه محصن باشد چه غیر محصن
فقهاى امامیه می‌گویندحدّ لاطى قتل است ولى امام در کیفیت قتل (با شمشیر، یا فرو افکندن از بلندىکوه یا عمارات بلندیا سوزانیدن او به آتش و یا رجم و سنگسارمخیّر است به هر قسم که می‌خواهد می‌تواند حد را جاری کنداگر مفعول صغیر یا مجنون باشد باز حدّ فاعل کشتن استاگر مرد بالغى، پسر بچه یا دیوانه‌اى را وادار کند که با وى این عمل را انجام دهند و مفعول واقع شود حکم این است که مفعول را باید کشت و فاعل را باید تأدیب کرداگر مولائى با غلام خویش لواط کند و غلام مفعول گوید مولا او را مجبور کرده این ادّعا از عبد پذیرفته مى‌شود و فاعل را باید کشت ولى اگر عبد هم به اختیار خویش تمکین کرده و مفعول واقع شده باید او را نیز بکشندحکم مفعول هم مانند حکم فاعل است در صورت دخول یعنی اگر ایقاب [دخولبه وى حاصل شده او نیز کشته مى‌شودو اگر ایقاب حاصل نشده بلکه مجرد مالیدن آلت بوده حکم آن است که صد تازیانه باید زد چه بنده باشد چه آزاد، چه فاعل و چه مفعول و اگر این عمل سه‌ بار تکرار شود و حدّ مذکور اجرا شد بار چهارم کشته مى‌شوند.
همان طور که مستحضر هستید فقه شیعه تفاوتی میان تجاوز و یا تمایل دو طرف (مردقایل نشده و حتی مجنون و صغیر را هم تادیب می‌نمایند.
فصل دوم از قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲ مواد زیر را در بیان جرم لواط بیان می‌دارد:
فصل دوملواط، تفخیذ و مساحقه
ماده ۲۳۳- لواط عبارت از دخول اندام تناسلی مرد به اندازه ختنه‌گاه در دبر انسان مذکر است.
ماده ۲۳۴ - حد لواط برای فاعل، درصورت عنف، اکراه یا دارا بودن شرایط احصان، اعدام و در غیر این صورت صد ضربه شلاق استحد لواط برای مفعول در هر صورت (وجود یا عدم احصاناعدام است.
تبصره ١در صورتی که فاعل غیر مسلمان و مفعول، مسلمان باشد، حد فاعل اعدام است.
تبصره ٢احصان عبارت است از آنکه مرد همسر دائمی و بالغ داشته باشد و در حالی که بالغ و عاقل بوده از طریق قبل با همان همسر در حال بلوغ وی جماع کرده باشد و هر وقت بخواهد امکان جماع از همان طریق را با وی داشته باشد.
ماده ۲۳۵- تفخیذ عبارت از قرار دادن اندام تناسلی مرد بین ران‌ها یا نشیمن‌گاه انسان مذکر است.
تبصرهدخول کمتر از ختنه‌گاه در حکم تفخیذ است.
ماده ۲۳۶- در تفخیذ، حد فاعل و مفعول صد ضربه شلاق است و از این جهت فرقی میان محصن و غیرمحصن و عنف و غیرعنف نیست.
تبصرهدر صورتی که فاعل غیر مسلمان و مفعول، مسلمان باشد، حد فاعل اعدام است.
ماده ۲۳۷- هم‌جنس‌گرایی انسان مذکر در غیر از لواط و تفخیذ از قبیل تقبیل و ملامسه از روی شهوت، موجب سی و یک تا هفتاد و چهار ضربه شلاق تعزیری درجه شش است.
تبصره ۱- حکم این ماده در مورد انسان مؤنث نیز جاری است.
تبصره ۲- حکم این ماده شامل مواردی که شرعاً مستوجب حد است، نمی‌گردد.
نگاه قانون‌گذار در این قوانین بسیار شبیه و منطبق بر فقه شیعه است و تفاوتی بین تجاوز و رضایت طرفین در ایجاد ارتباط قایل نشده است و به هیچ عنوان نگاه پزشکی، علمی و روان‌شناسی روز دنیا در رابطه با مقوله هم‌جنس‌گرایی در مردان وجود ندارد.
قانون گذار با جرم انگاشتن این عمل مجازات اعدام را برای شخص در نظر گرفته استمورد دیگر تبعیض ماده‌ی۲۳۴ است که فاعل را در صورت محصن نبودن مستحقّ شلاق اما مفعول را چه محصن  باشد و چه غیر محصن مستحقّاعدام دانسته استتعریف احصان در تبصره ۲ ماده ۲۳۴ آمده است.
تبعیض بین مسلمان و غیر مسلمان در قانون مجازات اسلامی
در مجازات برای لواط و تفخیذ (شرحش در مواد بالا رفته استدر هر صورت غیر مسلمان اعدام می‌شودجدا از مساله اعدام این تبعیض بین مسلمانان و غیر مسلمانان نشان دهنده تبعیض میان افراد است که در این مقال نمی‌گنجد.
به اعتقاد نگارنده با این که این ماده مجازات سالب حیات ندارد اما بسیار خشن‌تر از سایر مواد ذکر شده استدر این ماده مستقیما به هم‌جنس‌گرایی اشاره شده و هرگونه ارتباط غیر لواط با جنس مذکر از جمله بوسیدن و لمس کردن را هم شامل شده و به نوعی دست قاضی برای جرم انگاری باز گذاشته استبه نوعی که می‌توان به هر کسی این اتهام را وارد نمود و به هر دلیلی تحت فشار قرار داداین گونه جرم انگاری‌ها برای در خطر قرار دادن آبروی افراد بارها توسط نیروهای امنیتی و در دادگاه های فرمایشی و اعترافات تلویزیونی به کارگرفته شده استو این برخلاف رویه قضایی بسیاری از کشورهای جهان استدر دنیایی که ازدواج همجنس‌گرایان و یا به فرزند خواندگی پذیرفتن کودکان توسط زوج‌های هم‌جنس‌گرا به رسمیت شناخته شده است وجود این ماده در کشور ما نقض فاحش حقوق بشر است.
در پایان نگارنده معتقد است مجازات سالب حیات، خشن‌ترین و نادرست‌ترین مجازاتی است که در تمام موارد، متصوراستامید می‌رود لزوم توجه بیشتر به ریشه ها و عوامل هم‌جنسگرایی و تفکیک بین تجاوز و رابطه از روی رضایتبتواند تا حد زیادی نگاه حکومت را به این گونه مجازات ها تعدیل کند که با توجه به تاثیر پذیری قوانین ما از شرع و نبود نگاهی مبنی به حقوق بشر در ایران، این آرزو دور از دسترس می‌نماید.