۱۳۹۲ شهریور ۲۳, شنبه

مموتی‌لیزا ۴ سال دیگه





آسیب شناسی ممه و لولو
از آن جا که ترک عادت موجب مرض است، گفته شده که اعضای هیات دولت انحرافی  بر حسب عادت مألوفه خود که هشت سال روزهای یکشنبه هر هفته جمع می‌شدند و گلاب به روی‌تان مصوبه از خودشان در می‌آوردند، الان هم که از پاستور رفته اند باز روزهای یکشنبه در ساختمان لادن دور هم جمع می‌شوند! 
البته هیچ جای نگرانی نیست و در این جلسات از ارائه طرح برای مدیریت جهانی کشیده‌اند بیرون و صرفاً به بررسی و آسیب شناسی مواضع و عملکرد دولت مموتی در این هشت سال آزگار می‌پردازند و بنابراین خطری ملت را تهدید نمی‌کند.
عمده مسائلی هم که هر یکشنبه بررسی می‌شود از این قرار است که مثلا اعضای هیئت دولت انحرافی بررسی می‌کنند ببینند اون ممه را لولو کجا برد و چرا برنگرداند، و یا سران کشورهای اروپایی آب را دقیقاً باید در کجایشان می‌ریختند که می‌سوخت و نسوخت! و از این دست مسائل!

مشکلات غرب با عمو قناد و شوشول فرنود!
رضا تقوی رییس شورای سیاستگذاری ائمه شب جمعه گفته که «برنامه‌های صداوسیما برای غرب مشکل درست کرده بود و به همین دلیل توسط آن‌ها قطع شد.» 
حالا این که چه مشکلی درست کرده بود را آقا رضا تقوی نفرمودند اما واضح و مبرهن است که کدام برنامه‌های صداوسیما چه مشکلاتی برای غرب پدید آورده بود.
مثلا برنامه «فیتیله جمعه تعطیله» با اجرای عمو قناد با تاثیر بر کودکان صهیونیست‌ها باعث شده بود که علاوه بر شنبه و یکشنبه، عملا روز جمعه هم از سوی خانواده‌ها تعطیل اعلام شود و بدین صورت یک روز کاری از غرب به فنا داده بودیم و کلی به اقتصاد آنها ضربه وارد کرده بودند.
یا برنامه خاله نرگس و ماجرای شوشول فرنود که باعث شد تا کودکان غرب به جای شستن شوشول مبارک بروند ماشین لباس شویی را خاموش کنند و بدین ترتیب هم شوشول کودکان غرب شسته نمی‌شود، هم ماشین لباس شویی خاموش می‌شود و کلی لباس چرک نشسته باقی می‌ماند و کلی معضل بهداشتی در جوامع غربی گسترش یافته است!
یا همزمان با اجرای بهرام شفیع در ورزش و مردم کلا مجریان برنامه‌های ورزشی در رسانه‌های غرب کار مجری گری را بوسیدند و گذاشتند کنار و دنبال یک شغل آبرومند می‌گردند و به معضل بیکاری در غرب افزوده شده است!
خلاصه که ما هم جای غرب بودیم در جا صداوسیمای جمهوری اسلامی را قطع می‌کردیم تا بیشتر ضربه نخوردیم با این برنامه‌های ضد امپریالیستی!

دژمن و ماش بازی!
یعنی این «دژمن» کارها که نمی‌کند! شما فکر نکنید دژمن فقط کارش تحریم و توطئه علیه مبانی اسلام و مسلمین و حال گیری از حضرت آقا و انحراف من و شما و این هاست... نه.... مثلا یکی از اقدامات جدید دژمن «بازی کردن با ارزاق ایرانی است»
این را محمدرضا نقدی٬ رئیس سازمان بسیج گفته که خب حرفش در بازار سند است!
نقدی گفته نباید بگذاریم «دشمن با قیمت ارزاق ما بازی کند» 
البته این که دژمن با ارزاق ما چه بازی می‌کند مهم است و پیچیده!
 در حوزه حبوبات: وضعیت بازی با «ماش» که مشخص است و دژمن از همان کودکی در کشورهای مسلمان نفوذ کرده و تهاجم فرنگی فرموده و بازی مخرب «ماش و لوله خودکار» را در بین دانش آموزان رواج داده است.
بازی با نخود هم که چند سال پیش از طریق عنصر معلوم الحالی مثل مهران مدیری در سریال شب‌های برره و انداختن نخود به بالا و باز کردن دهان اندازه کرگدن آبی برای بلعیدن آن خاطرتان است.
در حوزه لوازم بهداشتی و آرایشی هم که وضعیت بازی غرب مشخص است... همین کاندوم بی صاحاب مانده که جمعیت ایران را آنقدر کاهش داد تا دل آقا به درد آمد و قس علی هذا
در حوزه مواد غذایی هم که دیدید لامصب کاری کرد که همان اشکنه حاجی علم الهدی را هم که نمی‌شود درست کرد و ریخت به خندق بلا...
خدایا این دژمن را از ما نگیر که تا فی خالدون ما نفوذ کرده و مشغول بازی است! وگرنه مسئولان مملکت را گل و سنبل کرده بودند!

ادامه ماجرای سیسمونی‌های نیویورک!
خبرهای دست اول از منبع موثق حاکی است که در آستانه سفر حسن روحانی و شرکا به نیویورک از طرفی همسر و عروس احمدی نژاد پیغام داده اند که اگر می‌شود ما هم یک تُک پا بیاییم نیویورک برای این که سفر قبلی سیسمونی خریده بودیم و آقاهه فروشنده که نمی‌دانست ما این طور از عرش به فرش می‌رسیم گفته بود اگر کوچک یا بزرگ بود در سفر بعدی بیاورید تعویض کنید!
از طرفی جواد ظریف استرس گرفته است که اگر رفتیم آمریکا و همکلاسی‌های سابق که الان هر کدام برای خودشان وزیر و وکیل شدند و در زیر دامن صهیونیست‌ها فعالیت می‌کنند یک دفعه ما را ببینند و جلوی دوربین‌های تلویزیونی بیایند برای دست دادن و ماچ و بوسه من چه خاکی تو سرم بریزم!
البته گفته شده که خاتمی تجارب با ارزش خود از راه در رو‌های منتهی به مستراح‌های سازمان ملل را به خوبی در اختیار جواد ظریف گذاشته و تا حدی خیال دولت از این بابت راحت شده است.

بالاخره مدیر بیزاکودیل بود یا گوبلای خان!
تمام حاشیه‌های انتخاب باقر قالیباف به شهردار تهران و گیس کشی اصلاح طلبان از الهه خانم راستگو یک طرف این رفقای ما در فیس بوک و سایت‌های اصلاح طلب یک طرف!
خیلی از این‌ها که امروز کم مانده است بروند در خیابان بهشت و الهه خانم را بمالونند به هم و دنبال آدرس مدرسه بچه الهه خانم می‌گردند تا بدزدند و انتقام رای ندادن به محسن هاشمی را بگیرند همین یکی دو ماه پیش در  زمان انتخابات بعد از رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی جفت پا رفته بودند در یک کفش که بهترین انتخاب در شرایط فعلی قالیباف است چرا که مردم از سیاسی بازی خسته شده‌اند و عارف و روحانی دنبال سیاسی بازی هستند و ما مدیر کارکن (با بیزاکودیل اشتباه نشود!)
بعد هم یک لیستی از تمام ایستگاه‌های مترو و BRT از جعفر آباد تا جوانمرد قصاب را ردیف کرده بودند که ببینید قالیباف چه قدر در تهران کار کرده است!
حالا طرف دوباره شهردار شده است این علما چنان بر سر و سینه می‌زنند و نسبت به عواقب شهردار نشدن محسن هاشمی هشدار می‌دهند که انگار گوبلای خان شهرداری تهران را تصرف کرده است و از فرداست که با موتور هزار بیفتند تو خیابان دنبال مردم و با چماق شل و پل کند!

اسفندیارتان بهار چهار سال دیگر می‌آید!
یک خبری هم با نهایت تاثر و تاسف خدمتتان عرض کنم فقط امیدوارم فحش را به ما نکشید و آستانه تحملتان را به حد اعتدال حسن کلید ساز برسانید!
خبر این که قاسم روانبخش یکی از نزدیکان محمدتقی تمساح یزدی گفته که «به نظر‌ می‌رسد برنامه احمدی‌نژاد، شرکت در انتخابات چهار سال آینده ریاست‌جمهوری است.»
روانبخش گفته که «احمدی‌نژاد می‌تواند با چراغ خاموش به حیات سیاسی خود ادامه دهد و خود را برای انتخابات آینده آماده کند.»
فرض کنید دوباره احمدی‌نژاد با آن لبخند ژوکوند بیاید و بگوید: چند سال منتظر من بودید؟ یک سال؟ دو سال؟ چهار سال؟ خلاصه که این مموتی سریش تر از این حرفهاست و تا «بهار» وعده داده خود را نکند در حلق ما ول کن معامله نیست! 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر