۱۳۹۳ خرداد ۲۰, سه‌شنبه

مغلطه‌ در توجیه و تحکیم حجاب اجباری


روحانیون شیعه و دیگر اسلام‌گرایان در توجیه حجاب اجباری به انواع مغلطه تمسک می‌جویند که یکی از دیگری سست‌تر است. این استدلال‌ها هر روز در سخنان مقامات حکومتی و کارکنان دیوان‌سالاری دینی به چشم می‌خورد.

دادستان کل جمهوری اسلامی بنا به سنت ۳۵ ساله کسانی را که حجاب اجباری را رعایت نمی‌کنند تهدید قضایی و انتظامی کرده است.  دادستان کل مثل همیشه برای باورمند جلوه دادن زنان ایرانی به حجاب اجباری فقط عده‌ای را متهم به ترویج بی‌عفتی و بد حجابی کرده است. در کنار این تهدیدها روحانیون شیعه و مقامات دولتی با تصور موضع اخلاقی فراتر از دیگران توجیهاتی نیز برای حجاب اجباری عرضه کرده‌اند. روحانیون شیعه و دیگر اسلام‌گرایان در توجیه حجاب اجباری به انواع استدلال (که در واقع مغلطه هستند) تمسک می‌جویند که یکی از دیگری سست‌تر است. این استدلال‌ها هر روز در سخنان مقامات حکومتی و کارکنان دیوان‌سالاری دینی به چشم می‌خورد:
 
بی‌حجابی، گناه آشکار
محمدعلی موحدی کرمانی خطیب نمازجمعه تهران می‌گوید: «گناه اگر پنهانی انجام بگیرد و مردم مطلع نشوند هیچ‌کس مسوول نیست و هیچ‌کدام از ما در این زمینه مسوولیتی نداریم و حتی حق تفحص هم نداریم که کسی در خانه چه می‌کند. اما اگر گناه آشکار انجام بگیرد دامن همه را خواهد گرفت. در این صورت همه گناه کارند و اگر اقدام لازم برای ریشه کن کردن گناه انجام نگیرد همه مسوولند و اگر راضی شدند همه شریک‌اند.» (۱۶ خرداد ۱۳۹۳) این که مومنان در برابر گناه آشکار مسوولیت دارند از اساس نادرست است چون آن چیزی را که یک مومن گناه می‌داند اصولا فرد غیر مومن گناه نمی‌داند. زنی که به حجاب یا اسلام اعتقاد ندارد معتقد نیست که دارد گناه می‌کند. گناه و صواب مفاهیمی «ذهنی» هستند و نه عینی که همه‌ی شهروندان بر سر آن متفق‌القول باشند. حاکمان یا حتی اکثریت به چه حقی می‌توانند تصور خود از گناه را بر دیگران تحمیل کنند؟ موضوع اصلی در این نوع سخنان خلط گناه و جرم است. گناه آشکار از منظر دین‌داران جرم نیست و مومنانی که موضوعی را گناه می‌دانند نمی‌توانند دین خود را بر دیگران تحمیل کنند.
 
حجاب یکی از مسلمات اسلام
فرض کنیم که روحانیون درست می‌گویند که حجاب از مسلمات اسلام است و آن را عینا از وحی اخذ کرده‌اند. همان طور که این‌ها می‌گویند این از مسلمات اسلام است برای مسلمانان. کسی که مسلمان نیست یا به این احکام اعتقاد ندارد دیگر نباید مجبور به رعایت آن باشد. مسلمات دین یهودی را یهودی باورمند باید رعایت کند (از او انتظار می‌رود) و اگر نکرد هم قابل بازخواست نیست چون او فقط به خدای خودش پاسخ می‌دهد. همین امر بر حجاب نیز صادق است. فرض مسلمان باورمند بودن همه‌ی شهروندان از مفروضات بیهوده و باطل روحانیون در اعمال حجاب اجباری یا روزه گرفتن اجباری در فضاهای عمومی در ماه رمضان است.
 
حجاب در خدمت امنیت اجتماعی زنان
می گویند: «یکی از فوائد اصلی حجاب که اسلام هم روی آن تأکید خاصی دارد، امنیتی است که برای زن در جامعه به‌وجود می‌آورد... در حقیقت، زن با رعایت حجاب، تا حد زیادی خود را از تعرضات اجتماعی مصون نگه می‌دارد و فرصت حضور اجتماعی امن را برای خود و دیگران فراهم می‌کند.» (رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهش‌های علوم انسانی اسلامی صدرا، فارس ۱۲ خرداد ۱۳۹۳) سه فرض در این سخن نهفته است: این که به زن بدون حجاب در جامعه‌ی مسلمانان به صورت طعمه نگاه می‌شود؛ دوم آن که حکومت دینی یا غیر دینی لیاقت و شایستگی و کارایی لازم برای ایجاد امنیت تک تک شهروندان را ندارد و اگر زنی بدون حجاب بیرون بیاید مورد تعرض قرار می‌گیرد. و سوم آن که دولت به جای برخورد با متعرضان باید با قربانیان برخورد کند. فرض اول می‌گوید مردان یا اکثر آن‌ها در جامعه‌ی مسلمانان همه بیمار روانی (مازوخیست) و آماده‌ی تعرض به زنان هستند. فرض دوم می‌گوید دولت حتی نوع دینی آن نهادی بی‌لیاقت و ناکارا در حفظ امنیت است؛ و فرض سوم می‌گوید به جای برخورد با متعرضان باید قربانیان بالقوه‌ی تعرض را در گونی پیچید تا متعرضان تحریک نشوند. با همین نگرش است که بسیاری علت تجاوز جنسی را زن بودن و زیبایی وی می‌دانند و نه تعرض تجاوز کننده.
با همن استدلال است که ۳۵ سال است زنان ایرانی هر روز مورد آزار جنسی (از متلک تا مالیده شدن و از زدن بوق برای آن‌ها تا تعرض ارازل و اوباش حکومتی) قرار می‌گیرند و حکومت برای تحریض آن‌ها به نشستن در خانه هیچ کاری انجام نمی‌دهد. هنگامی که دسته‌ای از زنان در استان اصفهان مورد تجاوز قرار گرفتند امام جمعه‌ی شهر زنان را به علت بی‌حجاب بودن در باغ خانه‌شان مورد سرزنش قرار داد.
 
بی‌حجابی ناشی از میل به خودنمایی و یک بیماری روانی است
کسی که این سخن را می‌گوید (رئیس مرکز پژوهش‌های علوم انسانی اسلامی صدر، همان‌جا)  دیگر بر مجنون و بی‌عقل بودن خود اصرار دارد. اولا این که کسی کاری را برای خودنمایی انجام می‌دهد اصولا قابل کشف و داوری نیست. هیچ کس نمی‌تواند اعمال دیگران را نیت سنجی کند.همین سخن روحانیون را می‌توان با اصرار به خودنمایی در تحمیل حجاب اجباری رد کرد. و دوم آن که با فرض خودنمایی زنان بی‌حجاب مگر خودنمایی چه اشکالی دارد؟ کاری که به دیگران ضرری نمی‌رساند قابل منع نیست.
 
اکثر زنان ایرانی به حجاب اعتقاد دارند
علی خامنه‌ای می‌گوید: «در مدت بیست ساله بعد از انقلاب، زنان؛ به‌خصوص زنان روشن‌فکر و به‌خصوص دختران دانشجو، به حجاب گرایش پیدا کردند.» (۳۰ شهریور ۱۳۷۹) این هم گزارش خلاف واقع است. بخشی از زنان و دختران ایرانی در سال‌های ۵۶ تا ۵۹ به حجاب گرایش پیدا کردند و این انتخاب خود آنان بود. اما وقتی حجاب اجباری شد گرایش به آن نیز به پایان رسید. بعد از آن با چماق سرکوب و جوایز حکومتی بود که زنان حجاب بر سر می‌گذاشتند. اگر این سخن درست باشد چرا حکومت هر سال در تابستان بحران بد حجابی و بی‌حجابی دارد و نیروهای حکومتی به زنانی که حجاب مورد نظر حکومت را رعایت نمی‌کنند در خیابان تعرض می‌کنند.

کسانی که این سخن را می‌گویند تنها بر اعمال زور دستگاه‌های حکومتی تکیه دارند. در هیچ نظر سنجی یک دستگاه مستقل این نکته به اثبات نرسیده است. همچنین کسانی که چنین ادعایی می‌کنند باید مردم را در اختیار حجاب آزاد بگذارند تا ببینند چند درصد آن‌ها حجاب را رعایت می‌کنند. وقتی همه با شلاق و جریمه و بازداشت مجبور به رعایت چیزی هستند چگونه می‌توان ادعا کرد که اکثریت آن‌ها بدان باور دارند؟ جالب است کسانی که چنین ادعایی دارند خواستار برخورد دولت با هنجارشکنان (که خود تعیین کننده‌ی آن‌ها هستند) نیز هستند.

 
بی‌حجابی سوغاتی غرب است
علی خامنه‌ای همه‌ی دیدگاه‌های ضد غربی را به زبان آورده از جمله آن که آزادی زنان سوغات غرب است و لذا بیهوده و فاسد است: «بساط آن‌چیزی که امروز به‌عنوان آزادی زن در دنیا و از سوی فرهنگ منحطّ غربی پهن‌ شده‌ است برپایه این است که زن را در معرض دید مرد قرار دهند تا از او تمتّعات جنسی ببرند. مردان از آن‌ها لذّت ببرند و زن‌ها وسیله التذاذ مردان شوند. این، آزادی زن است.» (۲۹ آذر ۱۳۷۱) نسبت دادن حق و حقوق زنان (مثل حق انتخاب لباس، حق انتخاب شغل، حق تحصیل، حق سفر و تفریح، حق کسب مقامات سیاسی و قضایی و نظامی، و حق ارائه‌ی آثار هنری و فراتر از همه حق داشتن کنترل بر بدن خویش) به غرب و از این منظر نفی و نادرست دانستن آن درست مثل آن است که حق انتخاب شیعه به عنوان مذهب یا اسلام‌گرا بودن از حیث ایدئولوژی یا حق رانندگی مردان یا حق دسترسی به تلفن و اینترنت و هزاران دستاورد بشری دیگر را به غرب و شرق ربط داده و آن‌ها را نفی کنیم. کسانی که می‌خواهند تبعیض را برای زنان توجیه کنند آن را به بخشی از هویت ملی تبدیل می‌کنند تا هضم آن آسان شود که نمی‌شود.
 
حجاب تکریم است
علی خامنه‌ای می‌گوید: «حجاب تکریم آن کسی است که در حجاب است.» (۱۴ دی ۱۳۸۶) این از سخنان شگفت انگیزی است که از زبان مستبدان به خوبی قابل شنیدن است. از نگاه مستبدان هر گونه نقض حقی احترام به صاحب حق است. شما حق آزادی بیان ندارید و ما کتاب و فیلم و نمایش شما را سانسور می‌کنیم چون به شما احترام می‌گذاریم. شما حق ندارید دین خود را خودتان انتخاب کنید و اگر کردید مرتد شده و ما شما را اعدام می‌کنیم چون به شما احترام می‌گذاریم.
از نگاه خامنه‌ای و دیگر روحانیون عفت و حجاب با هم مساوی‌اند: «ما زن را به عفّت، به عصمت، به حجاب، به عدم اختلاط و آمیزش بیحد و مرز میان زن و مرد، به حفظ کرامت انسانی، به آرایش نکردن در مقابل مرد بیگانه - برای آن‌که چشم او لذّت نبرد - دعوت می‌کنیم. این بد است؟ این کرامت زن مسلمان است. این کرامت زن است.» (۲۵ آذر ۱۳۷۱) سوال این است که چرا کرامت زنان را باید رهبر سیاسی کشور یا روحانیت یا مردان اسلام‌گرا تعریف کند؟ مگر خود زنان دست و زبان بسته‌اند؟
 
بی‌حجابی برای التذاذ بصری مردان است
علی خامنه‌ای می‌گوید: «یکی از نشانه‌های مردسالاریِ غربی‌ها همین است که زن را برای مرد می‌خواهند؛ لذا می‌گویند زن آرایش کند، تا مرد التذاذ ببرد! این مردسالاری است، این آزادی زن نیست؛ این در حقیقت آزادی مرد است. می‌خواهند مرد آزاد باشد، حتّی برای التذاذ بصری؛ لذا زن را به کشف حجاب و آرایش و تبرّج در مقابل مرد تشویق می‌کنند.» (۲۰ مهر ۱۳۷۶) این سخن فقط در مقام تحمیق زنان عرضه شده است. در جامعه‌ای که مردسالاری به عنوان یک ضد ارزش معرفی شده خامنه ای حجاب اختیاری را یکی از وجوه مردسالاری معرفی می‌کند.
مگر هر گونه التذاذ بصری کار خلاف و جرم است؟ بر این اساس مسلمانان باورمند در خیابان از دیدن گل‌ها لذت می‌برند و به همین دلیل باید گل‌ها را پوشاند. همچنین زنان از دیدن مردان زیبا لذت می‌برند. چرا مردان نباید موها و بخش عمده‌ی بدن خود را بپوشانند؟ مردم از دیدن ویلاهای زیبایی که مقامات دولتی و وفاداران به حکومت در نقاط گران قیمت شهر و شمال کشور ساخته‌اند لذت می‌برند. چرا این ساختمان‌ها را نمی‌پوشانید؟ فقط بدن زنان در این میان باید وجه اعمال سلطه قرار گیرند؟
 
چادر لباس ملی
خامنه‌ای دروغی را بر زبان آورده و از فرط تکرار باور کرده است. آن دروغ این است که «چادر لباس ملی ماست.» (۲۰ مهر ۱۳۷۳) هیچ محقق و باستان شناس و مردم شناسی (غیر از نسل بورسیه‌های حکومتی و محققان مراکز تبلیغاتی دینی) در ایران چنین ادعایی نکرده است. چادر لباس زنان مناطق مرکزی ایران برای نمازخواندن بوده است و نه لباس ملی. خامنه‌ای چادر نماز غیر سیاه را که بسیاری از ما بر تن مادران و مادر بزرگ‌های‌مان دیده‌ایم دارد (با تغییر رنگ) به لباس ملی زنان ایرانی تبدیل می‌کند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر