هدیه کارناوال دولت و والدین به کودکان
باید این سوال را از روشنفکران پرسید که برای تماشا نکردن اعدام از سوی مردم، در طول سالیان اجرای این مجازات در کشور چه کردهاند و اکنون نظام حاکم این فرهنگ را ترویج میکند چه نقشی را بازی میکنند؟
چهار کشور ایران، سومالی، کره شمالی و عربستان کشورهایی هستند که اکنون احکام مجازات از جمله قطع دست، حد(شلاق) و اعدام را در ملاعام اجرا میکنند. تفاوت اساسی ایران با این سه کشور در این است که ایران در سال ۱۳۵۴ میثاق بینالمللی مدنی و سیاسی را امضا کرده و متعهد است که آنرا اجرا کند. در مادهی ۶ میثاق بینالمللی اولاً اعدام نوجوانان ممنوع شده، دوم اینکه اعدام در ملاء عام در منظر عمومی ممنوع شده است.اما ایران با وجود اینکه متعهد به اجرای مفاد این میثاق بین المللی است آن را زیر پا میگذارد.
شروع یک کارناوال
کارناوال دارد شروع میشود. گرگ و میش صبح است. حدود پنج صبح. دور تا دور میدان را با میلههای آهنی جدا کرده اند. مردم دور تا دور میلهها تجمع کردهاند و همدیگر را هل میدهند. مردی با دوربین موبایلفیلم میگیرد. بقیه هم وسوسه میشوند. دادستان حکم دادگاه را قرائت میکند و سربازان نیروی انتظامی اجازه نمیدهند تجمع مردم به سمت وسط میدان کشیده شود. چشمهای کوچکی هنوز خواب به چشم دارند و نظارهگر هستند. چشمهای کوچک زیبایی که بیشتر از هر دوربین فیلمبرداری قادر به تصویر برداری و ذخیره ماجرا هستند. جرثقیلها محکومان را به بالا میکشند تا همه مردم بهتر بتوانند صحنه را ببینند. هیجان و وحشت عجیبی میان جمعیت ایجاد میشود. هرکس از دریچه ی چشم خود به این مساله نگاه میکند. چشمهای کوچک کودکانی هستند که نمیدانند چه اتفاقی در حال رخ دادن است. نمیدانند چرا بزرگترها تاب هایشان را به جرثقیل میبندند. اما میدانند که صبح به زور از رختخواب بلندشان کردهاند و به همراه پدر و مادرشان به جشنی رفتهاند که بزرگترها مشتاقانه تماشا میکنند. بزرگترین قهرمان این نمایش محکومانی هستند که دارند بالای طناب دار تلو تلو میخورند.
نقش بازی در زندگی کودکان
بازی مهمترین عامل تربیتی و پرورشی در زمینه تامین بهداشت روانی کودک است و به عبارت دیگر بازی آموزشگاهی است در درون کودک. بازی در دوران کودکی سبب رشد عاطفی و ایجاد احساس شادی و نشاط در کودک میشود و بازی سالم میتواند عواطف منفی از قبیل ترس، اضطراب، نفرت و افسردگی را به شدت در کودک کاهش دهد.
بازی به عنوان مهمترین فعالیت کودک شناخته میشود و در همه جنبههای رشد کودک خصوصاً جنبههای بهداشتی و روانی موثر است. به خصوص بازیهای جسمانی (حرکتی) که سبب چالاکی و افزایش مهارت حرکتی و رشد تقویت سیستم عصبی کودک میشود و به این طریق بر هوش کودک تاثیر فراوانی دارد. همچنین با بازی کردن، دقت کودک در انجام کارها افزایش مییابد.
به همراه بازی والدین هم نقش اساسی در تربیت و بالا بردن مهارتهای کودکان ایفا میکنند. والدینی که در اندیشه پرورش فرزندانی دارای شخصیت سالم، نیرومند و متعادل هستند باید بطور جدی در فکر فراهم کردن زمینه مناسب برای رشد فکری کودکان خود باشند. بازی با سن و جنسیت کودک هم ارتباط مستقیم دارد و به هیج عنوان نمیتوان از تقلید و الگوسازی کودکان از محیط اطراف برای خلق بازیهایی که ابداع میکند به سادگی گذشت.
صاحب نظران علوم رفتار انسان و جرم شناسان، بر این نظرند که پرخاشگری و لذت بردن از خشونت رفتاری است که ریشه در ذات و فطرت انسان دارد. پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت مکانیکی و هیدرولیکی است. به این شکل که به تدریج در شخص جمع شده و متراکم و فشرده میشود و باید این نیاز تخلیه شود.
لورنز معتقد است اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیح مثلاً از طریق ورزشها و بازیها و یا در جشنها و کارناوالها تخلیه شود جنبه سازنده و مفید خواهد داشت. اما اگر به گونهای مخرب تخلیه شود ممکن است نتایجی از قبیل قتل، ضرب و شتم، تخریب و نظایر آن را در برداشته باشد و یا از تماشای این گونه رفتار شخص کیفور شده و ارضا گردد.
از نظر فروید پرخاشگری در انسان نماینده غریزه مرگ در مقابل غریزه زندگی و فعالیت است ، یعنی همچنان که غریزه زندگی مارا در جهت ارضای نیازها و حفظ حیات هدایت میکند غریزه مرگ به صورت پرخاشگری میکوشد به نابود کردن و تخریب کردن بپردازد. این غریزه چنانچه بتواند دیگران را نابود میکند و از بین میبرد و اگر نتواند دیگران را هدف پرخاشگری و تخریب قرار دهد به جانب خود متوجه شده و به صورت خود آزاری و خودکشی جلوهگر میشود.
تقویت پرخاشگری به علت ضرر و زیان اجتماعی- فرهنگی
بعضی مواقع به علت جنگ یا عوامل دیگر پرخاشگری در جامعه تقویت میشود بدیهی است در چنین وضعیت پرخاشگری با فراوانی بیشتر در افکار با تخیلات و اعمال افراد آن جامعه مشاهده میشود چون جامعه به دلیل مقتضیات زمانی و مکانی خود پرورش آن را ضروری میداند. مشاهدات اجتماعی، مشاهده وقایع و اتفاقاتی که در جامعه رخ میدهد مانند درگیریهای اجتماعی ،تبعیضات، بیعدالتیها و محدودیتهای اجتماعی.... سبب ایجاد خشم و پرخاشگری میشوند.
نقش رسانههای گروهی
از عوامل اجتماعی- فرهنگی دیگر که در پیدایش و تقویت پرخاشگری نقش دارند رسانههای گروهی به ویژه تلویزیون است. درجه تأثیر پذیری افراد از برنامههای تلویزیون به شرایط اجتماعی- اقتصادی و بسیاری از عوامل دیگر بستگی دارد. اثر فیلمهای خشونت آمیز در ایجاد رفتار خشونت آمیز و پرخاشگرانه در مطالعات محققین مورد تائید قرار گرفتهاست. اینگونه است که در اکثر کشورها پخش فیلمهای حاوی خشونت موکول به ساعاتی از شبانه روز میشود که کودکان در آن ساعات خواب هستند. از نقش اینترنت هم نمیتوان به آسانی گذشت.
در راستای تحقیقات بیشتر با نیما نریمان دانشجوی علوم اعصاب شناختی در کینگز کالج لندن گفتگوی کوتاه تلفنی داشتم جواب ایشان در سوال من این بود که در معرض خشونت واقع شدن كودكان تاثيرى بسيار عميق و مخرب بر آينده آنها مىگذارد. اعدام در ملاعام با پیام و هدف دادن درس عبرت به مردم صورت ميگيرد در حاليكه اين در عمل هیچ گونه تاثیر مثبتی نه بر روى مردم و نه على الخصوص کودکان ندارد. نریمان در ادامه افزود: مشاهده و تجربه ى خشونت چه مستقیم و چه غیر مستقیم ( به عنوان مثال مشاهده صحنه ی کشتن یک انسان توسط انسانى دیگر) اثرات پیچیده و شدیدا مخربی بر روی شکلگیری شخصیت کودکان و آینده ی آنها دارد. در واقع بسیاری از کودکان حاضر در صحنه ى اعدام آن را به چشم یک بازی و صحنه ی تئاتر میبینند و در نتيجه برای درک و وارد شدن به دنیای بزرگترها و كشف مفاهيم دنياى اطرافشان بسيارى از آنها، آن را در بازيهاى نمادين خود نيز تقليد مىنمايند. در نهايت اكثر آنها بسادگى اين را باور کرده و مىپذيرند كه خشونتى سبوعانه و کشتن یک انسان میتواند بنوعى یک هنجار تلقی شود و در نتیجه، حساسيتشان نسبت به این موضوع را از دست میدهند و بدين سان بذر خشونت در وجودشان كاشته و نهادينه مىشود.
تحقیقات فراوانى که در سالیان گذشته در این زمینه انجام شده به روشنى نشان میدهد خشونت در كودكى تاثیرات منفی قابل ملاحظه اى را در بزرگسالى به همراه دارد. جرم شناسان ریشهی اصلی بسیاری از جرمها را در دوران کودکی مجرم جست و جو میکنند؛ در واقع يك هيچ كس قاتل به دنيا نمىآيد بلكه اين محيط (نحوهى رفتار با كودك و تربيت و تجارب وى در محيط زندگى و اجتماعى) است كه مىتواند از يك فرد يك قاتل بسازد. نيما نريمان اينطور ادامه میدهد كه مغز مسوول شكل گيرى و كنترل تمامى رفتارهاى ماست و اين كار را اساسا بواسطه ى تعامل بين عوامل محيطى و وراثتى (ژنها) انجام مىدهد و از اين جهت بى گمان نمىتوان از نقش تعيين كننده محيط غافل شد چرا كه مىتواند بر روى ژنها (بطور مثال فعال شدن و يا خاموشى برخى ژنها) تاثير گذاشته و در نتيجهى فعاليت يا عدم فعاليت اين ژنها كاركردهاى مغز نيز تحت تاثير قرار گرفته و نهايتا رفتار و كاراكتر شخص تغيير مىكند.
وى به مطالعه اى كه در همين زمينه در انستيتو روانپزشكى لندن صورت گرفته اشاره مىكند كه در آن مشخص شد در صورتی که فرد در سالهای ابتدایی کودکى در معرض خشونت قرار بگیرد احتمال کاهش همدلی و بروز رفتارهای ضداجتماعی و بزهكارانه در آینده ی وی بمراتب بیشتر از سایرین خواهد بود و در عین حال در صورتی که این مساله همراه و همزمان با حضور یک ژن شناخته شده خاص و مرتبط با رفتارهای ضداجتماعی در آن فرد هم باشد این خطر به میزان بسیار قابل ملاحظه و چشمگیری افزایش خواهد یافت و فرد به احتمال بسيار بالايى در آينده رفتارهاى خشونت آميز و مجرمانه از خود نشان خواهد داد. در مجموع مشاهده ی این صحنهها صرف نظر از اینکه از حافظه ی بسیاری از کودکان ( به شکل قابل درکی ) به راحتی پاک نمیشود و اثرات كابوس وار و طولانى مدت عاطفى و روانى فراوانى برايشان به همراه دارد بلكه مهم تر از آن و در عمل آموزش و بسط خشونت بعنوان يك ارزش و كاشتن بذرى از قساوت در ذهن و قلب پاك آنان است كه ماحصلش گريبان فرد و جامعه را در آتيه اى نزديك خواهد گرفت.
حکومت اسلامی ایران و رفتار دوگانه و جلوگیری از تخلیه هیجانات
این جمله آیت الله خمینی بسیار مشهور است:ما ملت گریه سیاسی هستیم. از پس تشکیل حکومت ایران سازو کار تبلیغاتی حکومت به نوعی بر اساس این جمله آیت الله خمینی شکل گرفته است. از برنامههای کودک اوایل دهه ۶۰ گرفته که همه بر اساس اشک در آوردن و سرکوب هیجانات دوران کودکی بوده و پخش سرودهایی که مرگ را به عنوانشهادت وعمل خوب برای کودکان ترویج میکرد وگسیل تعداد زیادی کودک سرباز به جبههها و افتخار به این موضوع که کودکان در شناسنامه هایشان دست میبرند تا برای جنگ رهسپار شوند. ترویج برنامههای شهادت طلبانه در راس امور فرهنگی تمامی دولت هایی که در ایران بر سر کار امدهاند قرار داشته است.
جملگی دولتها با تخلیه روانی افراد مشکل دارند و به حدی در این مهم بی تجربهاند که از برگزاری یک جشن بسیار کوچک به طور مثال برای استقبال از صعود تیم ملی به جام جهانی هم عاجز هستند. حتی هنوز هم در بسیاری از مواقع مردم از برپایی یک مهمانی و یا جشن عروسی بدون مزاحمت نیروهای نظام در امان نیستند. مسابقات ورزشی هیجان انگیز مانند بوکس و کشتی کچ و... از تلویزیون پخش نمیشود تا مبادا با دیدن این مسایل میل ذاتی انسانها به دیدن خشونت ارضا شود.
پارادوکس رفتاری جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی ایران رفتاری متناقض از خود نشان میدهد. با توسل به قوانین اسلام، محکومین را در ملا عام به دار مجازات میآویزند و از سوی دیگر به بهانه ی جلوگیری از خشونت از تخلیه معقول هیجانات افراد در جامعه جلوگیری میکنند. این سیاست یک بام و دو هوا جمهوری اسلامی به هیچ عنوان با هیچ یک از معیارهای انسانی و حقوقی قابل توجیه نیست.
ترویج خشونت یا ایجاد ترس و اظطراب و سرکوب
نظام حاکم با ترویج خشونت، سعی در سرکوب و پیشبرد مقاصد خود برای کنترل جامعه دارد. این روش حتی با زدن ماسکهای مختلف بر چهره ریاست جمهوریهای مختلف هم عوض نمیشود. شاید بتوان گفت این مساله در دوران ریاست جمهوری خاتمی و روحانی نیز به شکل گسترده تری جریان داشته و دارد. از یک طرف با نشان دادن چهرهای متفاوت و زدن حرفهای فریبنده از جمله گفتگوی تمدنها و اعتدال دنیا را فریب داده و فشار را بر اپوزوسیون خارج از کشور افزون میکنند و از سوی دیگر به سرکوب و اعدام بیش از پیش میپردازند.
لازم به ذکر است که ایران به کنوانسیون بینالمللی «منشور جهانی حقوق بشر» پیوسته است، اگر مردم هم بخواهند نمیتواند شکنجه و خشونت در ملا عام را قانونی سازد. اعدام هم از جمله مواردی است که نباید در مورد آن نظرخواهی کرد و تصمیم در مورد آن را برعهده مردم گذاشت؛ آنچنانکه در سایر قوانین جزایی نیز هرگز هیچ حکومتی از مردم نظرخواهی نکرده است و نمیکند.
کانون مدافعان حقوق بشر در بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران در بهمن ماه ۱۳۹۲ چنین عنوان داشته است که قوانین خشن – اعدام و سنگسار و شلاق در ملا عام - خود باعث اشاعه خشونت شده و جامعه را ملتهب میسازند. این سازمان مردم نهاد همچنین با اشاره به اعدام ۴۲ نفر در ماه بهمن، از اجرای مجازات اعدام در ملاء عام انتقاد کرده است.
استفاده از مجازاتهای سالب حیات و خشونت بار فقط جنبه کیفری ندارد بلکه برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه نیز به کار میرود. از همین رو در برخی موارد اجرای حکم اعدام در ملاء عام و در ساعتهای پر رفت و آمد شهری صورت میگیرد. صرف نظر از عادلانه نبودن دادرسیها و عدم استقلال قضات در برابر فشارهای نیروهای مختلف امنیتی و گروههای دیگر، اعدام در ملا عام میتواند پیامی سرشار از رعب و وحشت برای نظاره گران باشد که با کوچکترین اعتراض ممکن است به چنین سرنوشتی دچار شوند.
هدیه جمهوری اسلامی و دولت تدبیر و امید به کودکان
رواج پدیده اعدام بازی با تمام تنفر انگیز بودن و تاسف بار بودنش پدیده جدیدی از زمان شکل گیری جمهوری اسلامی نیست. تشکیل این حکومت با اعدام و خشونت همراه بوده و هست. هر چقدر هم ماسکهای مختلف برای مجامع بینالمللی بر چهره بزند باز دست از قتل و کشتار و ارعاب مردم بر نمیدارد.
این روزها به شدت در شبکههای اجتماعی خبرهایی از اعدام بازی کودکان به گوش میرسد. انتشاراین اخبار، البته به دلیل فراگیر شدن اینترنت و دسترسی سریع به انتشار اخبار و هوشیار شدن مردم، با تلاش گروههای حامی حقوق بشر در مبارزه با اعدام، روزافزون شده و بیشتر به چشم میآید. لازم به ذکر است موارد زیادی از اعدام بازی کودکان پس از مشاهدهی صحنههای اعدام در شهرهای مختلف ایران گزارش شده است.
متاسفانه بسیاری از میادین کشور نام میدان اعدام را با خود یدک میکشند. ایجاد آثار برگشت ناپذیر اعدام در ملا عام سبب تخریب روحی و ایجاد ترس و رعب در کودکان میشود. به نحوی که بسیاری از کودکان تا مدتها از گذشتن از محل هایی که در آن اعدام صورت گرفته ابا میکنند. به راستی این سوال پیش میآید که چقدر مردم و چه میزان حکومت در ایجاد این پدیده زشت اعدام بازی کودکان مقصرند؟ تا چه وقت باید اعدام در ملا عام ادامه داشته باشد ؟ آیا جلوگیری از این خشونتها در هیاهوی فریبنده منشور حقوق شهروندی دولت روحانی هم جایی دارد؟
متاسفانه بسیاری از میادین کشور نام میدان اعدام را با خود یدک میکشند. ایجاد آثار برگشت ناپذیر اعدام در ملا عام سبب تخریب روحی و ایجاد ترس و رعب در کودکان میشود. به نحوی که بسیاری از کودکان تا مدتها از گذشتن از محل هایی که در آن اعدام صورت گرفته ابا میکنند. به راستی این سوال پیش میآید که چقدر مردم و چه میزان حکومت در ایجاد این پدیده زشت اعدام بازی کودکان مقصرند؟ تا چه وقت باید اعدام در ملا عام ادامه داشته باشد ؟ آیا جلوگیری از این خشونتها در هیاهوی فریبنده منشور حقوق شهروندی دولت روحانی هم جایی دارد؟
نکتهای که از آن غافل شدهایم نقش روشنفکران و هنرمندان در فرهنگسازی برای مبارزه با اعدام در ملا عام و تماشای مراسم اعدام است. باید این سوال را از بسیاری از روشنفکران پرسید که چه فرهنگسازی برای عدم تماشای اعدام در طول سالیان اجرای این مجازات در کشور کردهاید و اکنون که نظامی بر سر کار است که این فرهنگ را ترویج میکند چه نقشی را بازی میکنید؟