امروز پنجشنبه آخرین نشست هیات دولت دهم در شهر مشهد برگزار شد و محمود احمدینژاد که قرار است شنبه، ۱۲ مرداد، این سمت را ترک کند به اظهارات برخی افراد درباره پایان کار دولت واکنش نشان داد و گفت ««کار تمام نشده است، زیرا ماموریت انسان ازلی و ابدی است، تا زنده هستیم بر اصول خود پایبندیم»!
وی همچنین گفته: «صداقت، کار برای حکومت جهانی، پافشاری بر ارزشها، خدمتگزاری به مردم، سادهزیستی و عدم ورود به فعالیتهای اقتصادی به نفع خود، عهد میان اعضای دولت بود که اتفاق افتاد»!
احمدینژاد نکتهی دیگری هم در آخرین جلسه هیات دولت بیان کرد: «دولت از روز اول هیچ ماموریتی جز زمینهسازی برای حاکمیت امام عصر نداشت»!
بهطور کلی چهار نکتهی محوری در آخرین سخنان مجسمهی وقاحت یا احمدینژاد برجسته است: الف) صادق خواندن خود ب) توهم ج) سادهزیست خواندن خود د) خیال رفتن نداشتن
الف) دروغگوترین دولت
در خصوص صداقت احمدینژاد! که قلم از نوشتن عاجز است و شرم دارد چیزی در باب این مجسمهی وقاحت بنویسد. او آنقدر طی هشت سال دروغ گفته که اگر سخن راستی بیان کند موجب شگفتی است. بنابراین اینکه وی در آخرین اظهاراتش از صداقت خود و دولتش! میگوید معنیاش جز اضافه کردن دروغی دیگر بر دروغهای پیشین او ندارد. در این خصوص نیازی به ارائه هیچگونه فاکت و دادهای برای دروغگویی احمدینژاد لازم نیست؛ چراکه این مساله آنقدر واضح و بدیهی است که کمتر کسی است دروغگویی این مجسمهی وقاحت را با گوشت و استخوان خود نچشیده باشد.
ب) توهم
احمدینژاد گفته است: «دولت از روز اول هیچ ماموریتی جز زمینهسازی برای حاکمیت امام عصر نداشت»! این سخن احمدینژاد بدون شک از توهمات او برمیخیزد. توهماتی از جنس هاله نور و مدیریت جهانی و شعیبابن صالح بودن و ..
شاید هم بتوان در ساعات پایانی حکومت نحس او این فرضیه را عنوان کرد که احمدینژاد نه متوهمانه که باورمندانه به ایدههای آخرالزمانی خواسته است با فساد بیشتر زمینهی ظهور را فراهم کند و از اینرو آگاهانه دست به فساد و غارت و دروغگویی زده است. چرا که براساس روایات شیعه امام دوازدهم در شرایطی ظهور میکند که زمین را فساد گرفته باشد!
به هر حال چه احمدینژاد و تیمش متوهمانه و چه باورمندانه دست به فساد زده باشند نتیجه یکی است: ویران شدن و ورشکستگی تمام عیار ایران! آن هم توسط کسی که نزدیکترین فرد به سیدعلی بود و در گناه او خامنهای نیز شریک جرم است.
ج) سادهزیستی
در طی هشت سال ریاست احمدینژاد وی تصمیمهای غلط بسیاری گرفت که منجر به تحمیل میلیاردها دلار هزینه بر ملت ایران شد، در شرح این ماجرا سخنی نمیگوییم. دربارهی حیف و میلهایی که احمدینژاد و دولت او نیز طی این هشت سال انجام داد هم چیزی نمیگوییم. نیز، دربارهی سریال فسادها و اختلاسها و دزدیها هم چیزی نمیگوییم، چراکه همه چیز روشن است و نیازی به شرح ندارد. تنها به دو خبری که در این خصوص امروز منتشر شد ارجاعی میدهیم و شما حدیث مفصلی بخوانید از این مجمل.
در خبر اول که امروز توسط خبرگزاریهای داخلی منتشر شد آمده است که «احمدی نژاد یک سال از ریاست جمهوریاش را به دلایل سفرهای زیاد در خارج از ایران گذراند». آن هم با تشریفات تمام و با خرج از کیسه ملت. سفرهای چند صد نفره در اتاقهای لوکس هتلهای مجلل با هواپیمای تشریفاتی ریاست جمهوری! اینکه این سفرها چه دستاوردی برای کشور داشته مهم نیست! مهم این است که اهالی گرمسار از نیویورک تا کاراکاس را گشتند و توریستوار خریدهای آنچنانی کردند.
در خبر دوم هم امروز سایتهای مختلف نوشتند که رییس کتابخانه ملی و نیز ملکزاده، رییس سازمان گردگشگری در ساعات پایانی دولت، دارند تمام آشناها و فامیلها را استخدام رسمی میکنند!
وبسایت «اعتدال» در خصوص کتابخانه ملی نوشته است: «استخدام نورچشمیهای رییس کتابخانه ملی در پست هیات علمی! این مجوز به امضای اعضای هیات امنای سازمان اسناد و کتابخانه ملی رسیده و امضای محمود احمدینژاد را هم گرفته است. براین اساس استخدام ۶ نفر از نورچشمیهای رییس کتابخانه ملی در پست هیات علمی در واپسین روزهای عمر دولت دهم (در قالب اخذ مجوز هیات امنای سازمان اسناد و کتابخانه ملی). این اقدام دقیقا بعد از اعلام نتایج انتخابات ۲۴ خرداد انجام شده است»!
باری! بسیار تاسف آور است که افرادی که انتصابشان در دولت بدون احراز صلاحیتهای علمی و تجربی صورت گرفته است، حالا میخواهند در جایگاههایی چون هیات علمی یک نهاد پژوهشی قرار گیرند تا از مزایای متعدد این مناصب استفاده همیشگ کنند.
در واقع روزی در این هشت سال نبوده که همانند این خبرها منتشر نشود و حالا مجسمهی وقاحت دم از سادهزیستی میزند!
د) خیال رفتن نداشتن
از روزی که اخبار غیررسمی فاش کرد که احمدینژاد ساعاتی را در بازداشت آقا مجتبی خامنهای! گذرانده، رفتار او تغییر کرد. او بجای شاخه و شانه کشیدن برای بیت، تصمیم گرفت بخت خود را برای ریاست جمهوری چهارسال دیگر بیازماید (یا شاید این چنین به او وعده دادند). به هر حال با رد صلاحیت مشایی، دولت علاوه بر اینکه دست به تاراج گسترده زد، شروع به استفاده از رانتهایی برای بقای خود کرد.
تاسیس سریع یک دانشگاه خارج از پروسههای قانونی و تاسیس دفتر سابق ریاست جمهوری به منظور ماندن در پاستور از جمله رانتهایی است که احمدینژاد در روزهای پایانی برای خود تدارک دید که البته وقتی با پرسش خبرنگاران در این باره روبرو میشد مثل همیشه دروغ میگفت.
اما امروز رسانهها اسنادی را منتشر کردند که براساس آن، احمدینژاد نهتنها قصد رفتن ندارد، بلکه حتی سربرگهای لازم را طراحی و پستهای لازم را هم هبه کرده است!
در واقع «دفتر رییس جمهور سابق» با عنوان شیکتر «دفتر رییس جمهور دوره نهم و دهم» طراحی شده و سربرگ آن هم زده شده است. و هم مشایی برای معاون آن حکم زده است!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر